روزنامه اعتماد/ روسها چهارشنبه و پنجشنبه هفته گذشته در مسكو به بهانه ناامنیهای فعلی در منطقه كه یك سر آن به «داعش» و سر دیگر آن به «طالبان» میرسد، میزبان كشورهای عضو و ناظر بر سازمان همكاری شانگهای بودند. این كشورها در هتل اوكراین مسكو دوریك میز نشستند تا با برگزاری اجلاسی با عنوان «اجلاس امنیت و ثبات در منطقه سازمان همكاری شانگهای» به راهحلی برای مقابله با افراطیگری و بنیادگرایی در منطقه برسند. محمدجواد ظریف، وزیر امورخارجه به عنوان نماینده ایران به اصرار مقامات ارشد روس و به ویژه سرگئی لاوروف راهی مسكو شد تا در این اجلاس شركت كند. هر چند مذاكرههای دو جانبه و سه جانبه ظریف با همتایان روس و چین برای مذاكرات آتی هستهای هم در دستور كار وزرای خارجه سه كشور بود. با پایان مذاكرات ظریف در مسكو و در مسیر بازگشت به تهران فرصتی بود تا با مرد شماره یك این روزهای دولت روحانی درباره مذاكرات هستهای و آینده آن صحبت كنیم. همین بود كه به قولی كه در مسكو برای گفتوگو داده بود، وفا كرد. ظریف در این گفتوگو با صراحت اعلام كرد كه توافق جامع هستهای بدون پذیرفتن پروتكل الحاقی امكان ندارد. تاكید داشت كه شرایط ویژه است و زمان كشمكشهای سیاسی و ایراد گرفتن از همدیگر نیست. خداراشاهد گرفت كه وابسته به هیچ جناحی نیست. همه حرفش منافع ملی و عزت مردم ایران بود. وقتی به او گفتم تا كجا حاضرید هزینه بدهید، بیمكثی گفت: «تا هر جایی كه منافع ملی اقتضا بكند برای ایران و ایرانی هزینه میدهم. برای سربلندی كشور و عزت مردمم حاضرم جان بدهم.» میگفت شش سال خانهنشینی را تحمل كرده و له و علیهها برایش خیلی جذابیت ندارد. امیدوار بود كه دلواپسی دلواپسان برای اصلاح امور باشد نه رسیدن به منافع جناحی و سیاسی. میگفت از بحثهای داخلی كه موضع طرفهای ایران در مذاكرات را در سه حوزه مذاكراتی، عملیاتی و گفتمانی تقویت میكند متعجب و خسته است. وقتی به او گفتم تا به حال حس بازجویی شدن پیدا نكردهاید با كمی مكث گفت: «خودم نه، اما در مصاحبه تلویزیونیام برخی این حس را پیدا كردند كه بازجویی شدهام اما خودم اینطور فكر نمیكنم.»
آقای دكتر در طراحی راهبردی و نقشه راهی كه برای مذاكرات هستهای داشتهاید به نظر میرسد بیش از امتیاز دادن به طرفهای غربی تلاش دارید تا حس امتیاز را بدهید. به واقع مهمترین پارامترهای راهبرد ایران در مذاكرات هستهای مبتنی بر چه اركانی است؟
طراحی ما برای حل پرونده هستهای بر اساس حذف موانع پیشرفت هستهای و حفظ دستاوردهای علمی كشور در كنار اقدامات اطمینانسازی كه مخل اصل برنامه هستهای ایران نباشد بوده است.
در شروع مذاكرات در چه مرحلهای بودیم و در حال حاضر در چه مرحلهای هستیم؟
در دوره اول به دنبال تثبیت حق هستهایمان بودیم و میخواستیم مانع از این بشویم كه غربیها به ویژه امریكا نگرش و خواستشان را بر ما تحمیل بكنند. این دوران از مذاكرات بیتردید اقتضائاتی داشت. اما در حال حاضر از این مرحله عبور كردهایم و وارد مرحله جدیدی شدیم. در این مرحله میخواهیم به سمت نهادینهسازی و اقتصادیكردن برنامه هستهایمان برویم. برای این كار هم نیاز داریم كه وارد یك مرحله دیگری بشویم. ورود به این مرحله لزوما به معنی امتیاز دادن نیست. ممكن است پذیرفتن برخی محدودیتها باشد اما این محدودیتها از یك جانب دیگر به ما كمك میكند كه برنامه هستهایمان را به شكل علمی و حساب شده پیش ببریم. از سوی دیگر این مرحله به ما كمك میكند تا این فشارها، تهدیدات، تحریمها و تضییعاتی را كه در حق مردم ایران بوده برطرف كنیم و برداریم. این كلیت طراحی ما به اختصار برای حل پرونده هستهای بوده است.
نوسازی تكنولوژی و زیرساخت هستهای ایران در این طراحی تا چه میزان میتواند مشاركت كشورهای دارای این تكنولوژی را به همراه داشته باشد؟در هدفگذاریتان چنین چیزی را پیشبینی كردهاید؟
بله در هدفگذاری ما این بوده كه برنامه هستهای ایران در ابتدا به عنوان یك برنامه قانونمند مطابق با معیارهای بینالمللی به رسمیت شناخته شود تا ما هم بتوانیم از دستاوردهای روز هم در حوزه پیشرفته فناوری راكتورها، و بحث غنیسازی استفاده كنیم و هم از دستاوردهایی كه در حوزه ایمنی هستهای در دنیا وجود دارد بهره بگیریم. اگر توافق به نتیجه برسد یكی از مهمترین بخشهای این توافق همكاریهای صلحآمیز هستهای با دیگر كشورهاست كه بر اساس آن جدای از بهرهگیری از دانشمندان ایرانی كه توانمندی خودشان را در دنیا به اثبات رساندهاند خواهیم توانست از سایر دانشمندان دنیا هم برای پیشرفت چرخه هستهایمان استفاده كنیم. زمینههای خیلی خوبی با رسیدن به توافق جامع در این زمینه وجود دارد.
یكی از مسائل و مباحثی كه به ویژه طی یكی، دوماه گذشته از سوی طیف دلواپسان و منتقدان تیم هستهای همواره مطرح شده پایبندی امریكا به توافق جامع هستهای است. گفته میشود اگر جمهوریخواهان بتوانند انتخابات ریاستجمهوری امریكا را ببرند و كنگره را هم در اختیار بگیرند چه ضمانتی وجود دارد تا دولت بعدی امریكا پایبند به این توافق باشد؟ هرچند در پاسخ به این شبهه این بحث مطرح شده كه این توافق به یك سند بینالمللی در سازمان ملل تبدیل خواهد شد اما به واقع این سوال هست چه ضمانت و گارانتیای برای ایران وجود دارد كه با تغییر دولت در امریكا توافق هستهای پابرجا بماند؟
اگر شما به سابقه رفتاری امریكا در دهه ٩٠ میلادی كه به خیال خودش در اوج قدرت بود برگردید مشاهده میكنید كه اقداماتی مانند قانون داماتو كه كاخ سفید علیه ایران صادر كرد، هیچ تاثیری در عرصه بینالملل نداشت و حتی نزدیكترین متحدین امریكا هم حاضر نشدند آن اقدامات مطابق با خواست و اراده امریكا را جامه عمل بپوشانند. این ناهمراهی در آن مقطع زمانی با امریكا به این علت بود كه اقدامات امریكا بر علیه ایران مقبولیت جهانی نداشت. اما تبعیت كشورهای مختلف و شركتهای قدرتمند جهانی و فرا ملیتی از اقدامات امریكا علیه ایران در این چند ساله به این علت است كه این اقدامات امریكا روی شش قطعنامه شورای امنیت سوار شده است. اگر این قطعنامهها دیگر وجود نداشته باشد یا بیشتر از آن یك قطعنامهای وجود داشته باشد كه چنین اقداماتی را غیرقانونی كند حتما اگر دولت امریكا تصمیم بگیرد به آن تحریمها دوباره برگردد كمتر كشوری حاضر خواهد بود با آنها همراهی كند. البته یك نكته را هم متذكر شوم كه ما به هیچ كدام از دولتهای امریكا اعتمادی نداریم. برای ما دولت دموكرات و جمهوریخواه فرقی ندارد. برای اینكه بتوانیم تبعیت كشورها را از اقدامات علیه ایران برداریم باید قطعنامههای شورای امنیت را كانلمیكن بكنیم. وقتی این اتفاق بیفتد پایه مقبولیت بینالمللی اقدامات امریكا شكسته خواهد شد. به همین دلیل است كه ما تاكید داریم دولت امریكا فارغ از اینكه چه كسی در كاخ سفید باشد و چه گروهی در كنگره حاكم باشد باید تعهداتی را بپذیرد كه به عنوان تعهد بینالمللی دولت امریكا باشد. ضمنا به این مساله هم توجه داریم كه اگر دولت امریكا بخواهد خلاف جریان توافقات بینالمللی و قطعنامههای شورای امنیت عمل كند حمایت بسیار محدودی از سوی دیگر كشورها خواهد داشت چرا كه پایه مقبولیت اقدامات امریكا در قبال ایران با توافق جامع شكسته میشود.
فكر میكنم بحث پروتكل الحاقی این مدت كمی مایه آزردگی خاطر شما شده است. به واقع بدون پذیرفتن پروتكل الحاقی رسیدن به توافق جامع هستهای تا ١٠ تیرماه امكانپذیر خواهد بود یا نه؟
تصور ما از ابتدای مذاكرات این بوده كه پروتكل الحاقی به عنوان یكی از محورهای توافق باید وجود داشته باشد. اهمیت پروتكل الحاقی صرفا در این نیست كه یك خواسته طرف مقابل است. این پروتكل جزو سازوكارهای بینالمللی است. در حال حاضر ١٢٤ كشور این پروتكل را اجرا میكنند و تعدای از این ١٢٤ كشور مثل ژاپن و آلمان برنامه هستهای وسیعی دارند. اینها هم دارای اسرار هستهای هستند اما با پذیرفتن پروتكل الحاقی برنامههای هستهایشان توسعه یافته است. چرا كه پروتكل الحاقی یك سازوكار مذاكره شده بینالمللی است و در واقع در داخل خودش سازوكارها و تضمینهایی دارد كه اجازه نمیدهد از كشورهایی كه آن را پذیرفتهاند سوءاستفاده شود.
ما میتوانیم بخشهایی از پروتكل الحاقی را گلچین كنیم و بگوییم این موارد پروتكل را میپذیریم و این بخشهایش را قبول نداریم؟
به هیچ عنوان گلچین كردن بخشهایی از پروتكل توسط ما امكانپذیر نیست. كما اینكه اگر شما این اختیار را داشته باشید طرفهای شما هم این اختیار را خواهند داشت اقدامات مشابهی انجام دهند. بر همین اساس پروتكل الحاقی یك مجموعه است اما در داخل آن امكانات و ضوابط و چارچوبهایی تعیین شده كه مانع میشود از اینكه اسرار كشورها كه فقط هم اسرار نظامی نیست حفظ شود. چرا كه خیلی از كشورها بخشی از برنامه هستهایشان مربوط به اسرار صنعتی است و اینها هم دارند كار خودشان را با پذیرفتن پروتكل الحاقی انجام میدهند.
یكی از مواردی كه دستمایه برخی نگرانیها درباره پذیرش پروتكل الحاقی است، این موضوع است كه گفته میشود رسالت جهانی ایران با این ١٢٤ كشور متفاوت است و همین مساله باعث شده تا ایران برای غربیها یك استثنا باشد و همین استثنا بودن باعث خواهد شد تا با پذیرفتن پروتكل الحاقی باز هم ما یك استثنا در میان این ١٢٤ كشور باشیم.
بله ما در حال حاضر یك استثناییم و این هم یك واقعیت است، چرا كه جمهوری اسلامی ایران متاسفانه با چندین قطعنامه شورای امنیت مواجه است و باید این قطعنامهها را به یك شكلی خاتمه بدهد و باطل كند. روش ورود به این بحث هم از نظر چارچوبهای بینالمللی روش مشخصی است. دوستانی كه این مباحث را مطرح میكنند حتما باید بیایند اینگونه موضوعات را مطرح بكنند فقط واقعیت صحنه بینالملل را مورد توجه داشته باشند. البته ما هم حتما باید با دید وسیعتر، چشم بازتر و حواس جمعتر وارد این مسائل بشویم اما اینگونه نیست كه فقط این ایران باشد كه ملاحظات امنیتی و نگرانی لو رفتن اسرار خود را داشته باشد. به واقع اینگونه نیست و سایر كشورها هم وضعیت مشابه را دارند.
وقتی قطعنامه پشت قطعنامه علیه ایران صادر میشد و شما این سخن را شنیدید كه «آنقدر قطعنامه صادر كنید تا قطعنامهدانتان پاره شود» به عنوان كسی كه با حقوق بینالملل و مناسبات دیپلماتیك آشنایی داشتید، چه حسی پیدا میكردید؟
حتما با آن سیاست موافق نبودم اما من نه آن زمان قصد داشتم كه درباره این موضوع صحبت كنم و نه الان به مصلحت كشور میدانم كه یكدیگر را متهم كنیم. در حال حاضر ما در داخل ایران باید یك جبهه متحد واحد باشیم در برابر كسانی كه میخواهند به كشور ما و مردم ایران زور بگویند وخواست خودشان را تحمیل كنند. معتقدم كه امروز زمان كشمكشهای سیاسی و ایراد گرفتن از همدیگر نیست و همه همانگونه كه مقام معظم رهبری امسال را سال همدلی و همزبانی نامیدند، باید باید یك دل و یك زبان برای رسیدن به یك راهحلی كه مورد حمایت رهبری باشد و منافع مردم را داشته باشد به سمت حل پرونده هستهای و تحقق منافع ملی حركت كنیم.
چقدر تا به امروز حس كردید كه به عنوان مسوول تیم مذاكرهكننده در داخل ایران با همدلی و همزبانی همراه شدهاید؟
اكثریت مردم در این مدت به ما محبت كردند و دیگرانی هم كه انتقاد داشتهاند امیدوارم انتقادهایشان برای اصلاح بوده باشد.
فكر میكردید با این هجمه دلواپس و انتقاد مواجه شوید؟چرا كه در دوره قبل حق نقد عملكرد تیم مذاكرهكننده وجود نداشت اما در حال حاضر مشاهده میشود كه عملكرد شخص جنابعالی وتیم مذاكرهكننده خیلی سخاوتمندانه مورد نقد و نقادی قرار میگیرید.
پیشبینی میكردم كه هر كسی برای حل پرونده هستهای وارد این معركه شود حتما با یك انتقادات وسیعی مواجه خواهد شد اما از برخی رفتارها تعجب میكنم.
از چه رفتارهایی؟
از بعضی حرفهایی كه زده میشود. البته این تعجب نه به این دلیل كه انتقاد به ماست بلكه به این دلیل كه كمكی برای به دست آوردن منافع كشور نیست و حتی بعضی اوقات مواضع طرف مقابل را از سه بعد بسیار مهم گفتمانی، عملیاتی و مذاكراتی تقویت میكند. از اینكه كسی با نقدش بخواهد به ما كمك كند تا این پرونده ملی حل شود تعجب نمیكنم به این دلیل كه بارها گفتهام هر مذاكره سیاسیای برای رسیدن به تفاهم لاجرم مستلزم یك
بده –بستان است. آن كسانی كه دیدگاه مخالف دارند نرمشهای ما را نشان میدهند و مورد نقد قرار میدهند، بدون آنكه توجه داشته باشند طرف مقابل هم نرمشهای متعددی نشان داده است.
آقای دكتر تفاوت دلواپس و دلواپسنما از نگاه شما در چیست؟
من همه كسانی كه عملكرد ما را نقد میكنند را بر اساس اصل برائت و حسنظن كسانی میدانم كه نگران آینده مملكت هستند وتنها ممكن است دیدگاههایشان با من فرق داشته باشد. البته امیدوارم كه به خاطر دلایل سیاسی و ملاحظات جناحی، دلواپس و منتقد نشده باشند. خدا را شاهد میگیرم در تمامی دورانی كه بنده مسوولیت مذاكرات را برعهده داشتم حتی یك لحظه ملاحظه سیاسی وارد معادلات ذهنی من نشده و حتی در مخیله من خطور نكرده كه اقدام من چه منفعت سیاسی دارد یا ندارد. علتی هم كه با این محكمی این حرف را میزنم این است كه من خط سیاسی ندارم و وابسته به هیچ جناحی نیستم.
محمدجواد ظریف تا كجا حاضر است برای موفقیت ایران در عرصه معادلات جهانی هزینه بدهد؟
تا هر جایی كه منافع ملی اقتضا بكند برای ایران و ایرانی هزینه میدهم. برای سربلندی كشور و عزت مردمم حاضرم جان بدهم.
اینكه در این یكی دو ماه اخیر یك روز محمدجواد ظریف با دكتر محمد مصدق مقایسه میشود و یك روز دیگر با برخورد ناصواب به دور از ادب در مجلس موجه میشود و صفت ناپسند خائن را به شما نسبت میدهند چه حسی پیدا میكنید؟
این حس را پیدا میكنم كه این دنیا هیچوقت یك جور باقی نمیماند. ما هم از تجربه تاریخی و هم از كلام الهی كه فرمود؛ «تلك الایام نداولها بین الناس» یاد گرفتهایم كه دوران میگذرد. یك روز وضعیت به نفع شماست و روز دیگر جور دیگری است. من چون شش سال خانهنشینی را تحمل كردم و انواع و اقسام توهینها را در این شش سال درباره روش و عملكردی كه قبلا داشتم، به چشم دیدهام برایم خیلی این له و علیه اهمیتی ندارد. آنچه امروز برای من مهم است منافع ملی و خوشحالی مردم است.
اهل خسته شدن نیستید؟
چرا حتما به عنوان یك انسان خسته میشوم.
كجا بیشتر خسته میشوید در این دورانی كه فشار كار رویتان زیاد بوده است؟
بیشتر از بحثهایی كه در داخل بوده خسته شدم. اما بازهم تاكید میكنم این خستگی نه به دلیل اینكه مورد انتقاد قرار گرفتهام بلكه به این خاطر است كه احساس میكردم ممكن است در این ستد نقد و پاسخ، صحبتهایی رد و بدل شود كه در جهت منافع ملی نباشد و خدای ناكرده از سه بعدمذاكراتی، عملیاتی و گفتمانی به مخالفین جمهوری اسلامی كمك بكند.
آقای دكتر حس نكردهاید تا حالا بازجویی شدهاید؟
بعضی اوقات دیگران این حس را داشتهاند كه من بازجویی شدهام.
دقیقا در مصاحبه تلویزیونی اخیرتان چنین حسی نداشتید؟
چرا، در همین مصاحبه برخی چنین حسی را داشتند و به من هم گفتند اما من خودم احساس كردم كه در این مصاحبه یك فرصتی دارم تا همه موضوعات را برای مردم توضیح دهم. اگر دقت كرده باشید در آخر همین مصاحبه از مصاحبهكننده هم به این دلیل كه سوالهایش را صادقانه مطرح كرد و اجازه داد من جوابهایم را بدهم و وسط پاسخهای من ندوید تشكر كردم. برای من این مهم بود كه ایشان اجازه داد من حرفهایم را در این مصاحبه بزنم و مردم هم حرفهایم را بشنوند.
حس نكردید جزیی بودن سوالات در این مصاحبه بیش از آنكه به دنبال آگاهسازی افكار عمومی باشد درصدد كشف اسرار مذاكرات است؟ بیتردید جنابعالی به این مساله توجه دارید كه اظهارات شما از سوی طرفهای خارجی و سرویسهای امنیتیشان مونیتور و رصد میشود.
حتما این احساس را همیشه داشتهام كه مراقب باشیم تا به مذاكرات آسیبی وارد نشود ولی این مسوولیتی است كه من باید قبول كنم. به همین دلیل هم در برخی موارد، هم خودم و هم همكارانم پذیرفتهایم كه تحت فشار داخلی قرار بگیریم و مورد نقد باشیم اما وارد آنجاهایی كه به مذاكره ضربه میزند، نشویم و نكات ضرر زننده به مذاكره را نگوییم. فكر میكنم تا حد قابل قبولی در این زمینه هم موفق بودهایم.
مذاكرات هستهای برای شما سختتر بوده یا مذاكرات برای قطعنامه ٥٩٨؟
هر دو مذاكرات دشواری بود. البته اگر قطعنامه ٥٩٨ را با مذاكرات هستهای مقایسه كنید، قطعنامه ٥٩٨ ما مشابه قطعنامه ١٦٩٦ است یعنی نخستین قطعنامهای كه تصویب شد. به این علت كه هیچ تحریمی پیش از رسیدن به قطعنامه ٥٩٨ وجود نداشت. هیچ اقدامی برای اینكه ایران را به نقض قطعنامههای شورای امنیت متهم كنند، نبود. ما به صرف اینكه ٥٩٨ را پذیرفتیم و برای تثیبت آن شروع به مذاكره و اجرای آن كردیم، موضوع خاتمه یافته بود اما در حال حاضر ما شش قطعنامه علیهمان صادر شده كه پنج قطعنامه از این شش قطعنامه، تحریمی هستند و برای لغو و ختم آنها نیاز به اقدام مجدد شورای امنیت است. برای همین است كه وقتی ما برای قطعنامه ٥٩٨ مذاكره میكردیم نیاز به قطعنامه جدیدی نبود اما الان حتما باید یك قطعنامه جدید صادر شود تا این تحریمها متوقف شود و این تفاوت ماهوی وضعیت بین قطعنامه ٥٩٨ و مذاكرات هستهای است. من نمیخواهم بگویم ٥٩٨ راحتتر بود یا مذاكرات هستهای دشوارتر. در ٥٩٨ قطعنامه با توجه به اینكه خود بنده در خدمت برادر بزرگوارم جناب آقای دكتر ولایتی مسوولیت پیگیری برخی از بخشهای مذاكره را در آن مقطع برعهده داشتم میدانم كه قطعنامه ٥٩٨ هم كار دشواری بود چرا كه شرایط سختی را داشتیم اما این پرونده هم شرایط ویژهای دارد و از این جهت پرونده هستهای ایران، یك مقداری از قطعنامه ٥٩٨ پیچیدهتر است. به این جهت كه ما نیاز به یك حركت و قطعنامه جدید از سوی اعضای شورای امنیت داریم تا قطعنامههای تحریمی را برداریم.
اگر به هر دلیل توافق جامع هستهای به فرجام خوشی نرسد چه آیندهای را برای خود تصور میكنید؟
هر چه خدا بخواهد. از ابتدا كه این مسوولیت را پذیرفتم بر اساس تكلیف و اصرار بود. علاقهای به مسوولیت وزارت نداشتم. بر همین اساس چه مذاكرات به نتیجه برسد و چه به نتیجه نرسد هر چه كه برای بنده ضروری باشد حاضرم در راستای خدمت به منافع ملی انجام دهم.
این مطلب را با دیگران به اشتراک بگذارید :
شما هم نظر دهید
برای ارائه نظر خود وارد حساب کاربری خود شوید
نظرات :
شما می توانید اولین نفری باشید که برای این مطلب نظر می دهید.