دنیای اقتصاد / «تعطیلش کنید برود...»؛ «این همه خودرو خارجی باکیفیت، خب وارد کنیم، خودرو داخلی میخواهیم چکار»؛ «الان در عراق و افغانستان که درگیر جنگ هستند، مردم با 20 میلیون تومان تویوتا سوار میشوند، آن وقت ما باید 20 میلیون بدهیم پراید بخریم»؛ «این خودروسازها خون مردم را در شیشه کردهاند و دولت نیز پشت سر هم حمایتشان میکند»؛ اینها تنها گوشهای است از روایتی که ایرانیها از صنعت خودرو دارند، صنعتی که بدون تردید در نزد بسیاری از شهروندان ایرانی محبوبیتی ندارد.
در دنیای امروز، کشورهای زیادی (از آمریکا و آلمان گرفته تا چین و مالزی)، صاحب صنعتخودرو هستند و اتفاقا صنعت موردنظر محبوبیت خاصی نزد مردم این کشورها دارد، اما در ایران کمتر کسی را میتوان یافت که دل خوشی از خودروسازان داشته باشد.
در کشورهایی مانند آمریکا و آلمان و حتی چین که کشوری بسیار کم سابقه تر از ایران در خودروسازی به شمار میرود، مردم خودروسازانشان را دوست دارند و این صنعت را مایه مباهات میدانند، چه آنکه هم خود راضیاند و هم این رضایتمندی را در بازارهای صادراتیشان به چشم میبینند. این در شرایطی است که خودروسازان ایرانی با وجود قدمتی معادل نیم قرن، محبوبیتی نزد مردم ندارند. به باور بسیاری از کارشناسان و حتی فعالان صنعت، ایرانیها نه تنها صنعت خودروشان را دوست ندارند و بابتش فخر نمیفروشند؛ بلکه حاضرند کرکرههای «جاده مخصوص» پایین بیاید و خودروهای خارجی در خیابانها جولان بدهند. اما چرا ایرانیها خودروسازان شان را دوست ندارند؟ مگر نه اینکه صنعت خودرو چند میلیون نفر را در کشور نان میدهد و جوانان همین مردم در این صنعت عرق میریزند و کار میکنند، پس چرا به اندازه همان چند میلیون نفر هم خودروسازی ایران محبوب و دوست داشتنی نیست؟ آن طور که کارشناسان میگویند، ریشه محبوب نبودن خودروسازان ایرانی را باید در مسائل اقتصادی و اجتماعی جستوجو کرد، چه آنکه صنعت خودرو نتوانسته در بعد اجتماعی و اقتصادی، ایرانیها را راضی و خشنود کند. ایرانیها با دیدن برخی از خودروهای ملی که ساخته دست جوانان خودشان است، پوزخند میزنند و آنچه نام «ملی و ایرانی» را با خود یدک میکشد، به سخره میگیرند، اما با دیدن خودروهای چشم نواز خارجی (حتی اگر چینی باشد)، زبان به ستایش گشوده و هر آنچه تعریف و تمجید است، نثار چهارچرخهای فرانسوی و آمریکایی و آلمانی و ژاپنی و ... میکنند.
مثل ایرانیها و صنعت خودروشان، مثل پدر و مادری است که فرزند كمهنرشان را مایه افتخار نمیدانند و با حسرت به فرزندان دیگران مینگرند و از اینکه طفلشان نمیتواند مایه افتخار و مباهات آنها باشد، ناراحتند و عصبی. به باور بسیاری از کارشناسان، خودروسازان ایرانی نتوانستهاند آن طور که شایسته است، رضایت مردم را در حوزههای مختلفی از جمله کیفیت و قیمت، جلب کنند و نهتنها کنار مشتریانشان نبودهاند؛ بلکه گاهی مقابل شان نیز ایستاده و بیاعتنا به خواست آنها، میل و سلیقه خود را اعمال کردهاند. تولید خودروهایی کم کیفیت و گران، ارائه ندادن خدمات پس از فروش مناسب و کمتوجهی به سلیقه مشتریان ازجمله مهمترین دلایلی هستند که کارشناسان از آنها به عنوان دلایل محبوب نبودن خودروسازان ایرانی یاد میکنند. به گفته آنها، وقتی حاصل 50 سال تجربه، تولید و عرضه، خودروهایی قدیمی و پرمصرف است، وقتی همین خودروهای کمکیفیت با قیمتی گزاف عرضه میشوند، وقتی مردم خدمات پس از فروش مناسبی را از جانب شرکتهای خودروساز نمیبینند و وقتی خودروسازان پول مشتریان را در حسابشان میخوابانند و خودروهای ثبتنامی را سر وقت تحویل نمیدهند، باید هم صنعت خودرو نزد ایرانیها محبوب نباشد.
در کنار اینها البته «دولتی بودن» نیز یکی دیگر از دلایل اصلی بیمحبتی ایرانیها نسبت به خودروسازانشان است، چه آنکه این وصل بودن به دولت را برنمیتابند و این ذهنیت را دارند که مدیران صنعت خودرو در نهایت طرف بالاسریهایشان (مقامات مسوول دولتی) را میگیرند نه مردم را.
از طرفی، ایرانیها بابت حمایتهایی که دولتهای مختلف همواره نسبت به خودروسازان روا داشتهاند، شاکیاند و حتی دلیل توسعه نیافتگی و پیشرفت نکردن صنعت خودرو را همین حمایتها میدانند. از نظر شهروندان ایرانی، خودروسازان مانند فرزندان نازپرورده هستند که اگرچه در پر قو بزرگ شده و همواره سایه پدر و مادر بر سرشان بوده؛ اما هنوز روی پای خود نایستادهاند. این «پدر و مادر» همان «دولت» است که هیچ گاه اجازه نداده فرزندانش (خودروسازان) روی پای خود بایستند و نگذاشتند به جای آنکه در اتاق شان به تنهایی بازی کنند، به کوچه و خیابان رفته و راه رفتن و دویدن و زمین خوردن و حتی دعوا کردن (رقابت) را یاد بگیرند. در واقع مردم از انحصاری که به دلیل حمایتهای دولتی در بازار خودرو کشور بهوجودآمده، ناراحت هستند و بخش مهمی از نارضایتی و بیمهریشان نسبت به خودروسازان، از بیرقیب بودن و ناتوانی صنعت خودرو برای رقابت با همتایانش سرچشمه میگیرد. با همه اینها، کارشناسان معتقدند اگر دولت دست از سر خودروسازان بردارد و به آنها اجازه دهد که خود گلیم شان را از آب بیرون بکشند، شاید بتوان روزی را دید که ایرانیها نیز صنعت خودروشان را دوست دارند و به آن افتخار میکنند. البته رسیدن به آن «روز»، مستلزم دوام آوردن خودروسازان بدون کمکهای دولت است؛ چه آنکه اگر صنعت خودرو ایران بتواند با عرضه محصولاتی با کیفیت و ارزان و مجهز به دانش فنی روز، با رقبای سرسخت خود سرشاخ شود، ایرانیها نیز به افتخارش دست خواهند زد و دیگر راضی به نبودنش نخواهند بود، حتی اگر در میدان رقابت زمین بخورد. ایرانیها همین که مطمئن شوند خودروسازان در مقابل شان نایستاده و عزمی جزم برای جلب رضایت مردم و رقابت با رقبا دارند، دلشان گرم خواهد شد و دیگر شاید چندان حسرت خارجیها را نخورند و اگر هم بخورند، حداقل به آینده صنعت خودروشان امیدوار خواهند بود.
این مطلب را با دیگران به اشتراک بگذارید :
شما هم نظر دهید
برای ارائه نظر خود وارد حساب کاربری خود شوید
نظرات :
شما می توانید اولین نفری باشید که برای این مطلب نظر می دهید.