ترکیب ترس از تحولات سیاسی، فروپاشی امید در میان سهامداران و از همه مهمتر، بیتفاوتی تصمیمگیران اقتصادی و سیاستگذاران بورسی، کار را به جایی رسانده که حتی سهامداران قدیمی و حرفهای نیز ترجیح میدهند عطای این بازار را به لقایش ببخشند. بازاری که بعد از اتمام بحران نخست میبایست در دوره گذار از جنگ و ترمیم اعتماد از دسترفته قرار میگرفت، حالا در شوک بیعملی افتاده و صفهای فروش تبدیل به یک عادت شده است ... !

1) پیشبینی بازار ...
بورس24 : چهارمین روز کاری هفته با تشکیل حدود 5 همت صف فروش در نمادهای مختلف بازار آغاز شد و با آشکار شدن «دست خالی» صندوقهای حمایتی برای کمک به بازار، طیف وسیعی از نمادها در صفوف فروش قفل شدند و با یک بازار بشدت تلخ و بیجان مواجه شدیم ...
نکته تلختر آنکه این فضای قفلشدگی و فشار بیامان فروش، پس از سقوط بیش از ۳۰ درصدی قیمتها از زمان آغاز جنگ و حدود ۴۰ درصدی نسبت به روزهای پایانی اردیبهشت ماه رخ داده است؛ در حالی که صندوقهای اهرمی حتی افتی فراتر از ۵۰ درصد را تجربه کردهاند. این یعنی بازار، نهتنها به کفهای قیمتی رسیده، بلکه مدتی است وارد ناحیهای شده که عملاً هیچ توجیهی برای ادامه اصلاح باقی نگذاشته؛ اما همچنان فروشنده دارد ... !
ترکیب ترس از تحولات سیاسی، فروپاشی امید در میان سهامداران و از همه مهمتر، بیتفاوتی تصمیمگیران اقتصادی و سیاستگذاران بورسی، کار را به جایی رسانده که حتی سهامداران قدیمی و حرفهای نیز ترجیح میدهند عطای این بازار را به لقایش ببخشند. بازاری که بعد از اتمام بحران نخست میبایست در دوره گذار از جنگ و ترمیم اعتماد از دسترفته قرار میگرفت، حالا در شوک بیعملی افتاده و صفهای فروش تبدیل به یک عادت شده است ... !
نکتهای که زخم بیاعتمادی را عمیقتر کرده، تناقض آشکار بین گفتار و رفتار مسئولان بورسی است. در حالی که رئیس سازمان بورس در مصاحبههای رسمی از رسیدن بازار به شرایط تعادل و ورود به فاز تثبیت سخن میگوید، تابلوی معاملات چیز دیگری روایت میکند؛ بازاری که نهتنها متعادل نیست، بلکه با سرعت بالا و پیوسته در حال فرو رفتن در باتلاق نزول است. این دوگانگی در گفتار و رفتار، موجی از یأس و بیاعتمادی را میان سهامداران ایجاد کرده؛ حتی آنهایی که در هفتههای گذشته خروج زده بودند و با تحلیل و صبر در کمین نقطه ورود نشسته بودند، حالا با دیدن این تناقضها و ضعف مدیریتی، ترجیح میدهند فعلاً نظارهگر باشند و از این تونل وحشت دور بمانند ...
بازار سرمایه از بعد رسیدن به مرحله نخست تعادل برای چند روز به سه امید سر پا بود؛ سه امیدی که حالا یکی پس از دیگری رنگ باختهاند ... !
امید اول به گزارشهای فصلی بود که چندان اثرگذار واقع نگردید. تحلیلگران تصور میکردند این گزارشها بتوانند به روشن شدن کف قیمتی نمادها کمک کرده و انگیزهای برای بازگشت خریداران ایجاد کنند. اما نهتنها این اتفاق نیفتاد، بلکه بسیاری از نمادها با وجود گزارشهای نسبتاً مناسب، واکنشی نشان ندادند. بنابراین بازاری که رشد نکند، محکوم به ریزش است ...
امید دوم به تحولات سیاسی و رسیدن یک خبر مثبت از دل مذاکرات استانبول بود که خداروشکر از این ناحیه هم توفیقی حاصل نگردید و مذاکره با اروپاییها نشان داد اختلاف بالایی بین دیدگاه طرفین وجود دارد؛ حتی این موضوع در مصاحبه اخیر عراقچی و صحبتهای ترامپ هم دیده شد. بنابراین در عین نزدیک شدن به فعال شدن مکانیزم ماشه، فعلا خبر مثبت سیاسی خاصی در دسترس نیست و حتی تهدیدهای ترامپ هم ادامه دارد ...
و امید سوم، گسترش یافتن حمایتها از بازار و قرار گرفتن در مسیر گذار از بحران بود که متاسفانه از این ناحیه هم آبی گرم نگردید و مشخص شد که دست صندوقهای توسعه و تثبیت خالی است و پول قابل توجهی برای خرید سهام و حمایت از بازار در چنته نیست. (بیتعارف اولین سیگنال عقبنشینی از صحبتهای ناشیانه رئیس سازمان بورس به بازار مخابره شد ...)
البته مشکل فقط در کمبود منابع حمایتی نیست، آنچه بیش از هر چیز فقدان آن حس میشود، ...
نظرات :
شما می توانید اولین نفری باشید که برای این مطلب نظر می دهید.