«فرار به جلو با چاشنی جوسازی.» این استراتژی بابک زنجانی است.
هفته نامه صدا / در دادگاهی که قرار است این هفته او را محاکمه کند. نامهاش از داخل زندان خطاب به روحانی، که هفته گذشته در رسانهها منتشر شد، گواه این گمان است. متهمی که به گفته وزیر نفت 2 میلیارد و 700 میلیون دلار به خزانه دولت بدهکار است حالا سعی دارد با فرار به جلو، ردای دیگری بپوشد: «... من به کشورم بدون هیچ منتی خدمت کردهام و به واسطه خدماتم مورد تحریم آمریکا و اروپا قرار گرفتهام.» این جملات از نامه اخیر «متهم زنجانی» به «رییسجمهور ایران» است. آنهم از داخل زندان! حالا دو سال به عقب برگردید و مصاحبهای از بابک زنجانی که به تاریخ 9 شهریور 92 در ایسنا منتشر شده بود را بخوانید: «من به عنوان یک سرباز بسیجی در جبهه اقتصادی کار میکنم. شانسهایی بوده که خدا در اختیارم گذاشته و از آنها استفاده کردهام.» ! سبقه این گفتار را داشته باشید. او دقیقا چهار ماه بعد از این تاریخ بازداشت میشود. نهم دیماه سال 1392. بسیجی اقتصادی آقای زنجانی؟!
«لطفا اینطور مقایسه نکنید. من با این مقایسه شما اساسا مشکل دارم. شما در جایی هم گفته بودید که خود را بسیجی اقتصادی میدانید. من با چنین مقایسهای مشکل دارم. شأن رزمندگان دوران دفاع بسیار بالاست.» این را در اواخر مصاحبهام به بابک زنجانی گفتم. غروب 25 شهریور 92. زمانی که به دفتر فراخ و مجللش رفته بودم. پاسخ زنجانی چنین بود: «من با اعتقاد کار میکنم. من به کشورم و جمهوری اسلامی اعتقاد دارم..» حالا سوالی که زنجانی باید در دادگاه پاسخ دهد اینست : «حسابی که 2 میلیارد و 700 میلیون دلار از پول مردم این کشور را در آن نگاه داشتهاید کجاست؟» وقتی که تحریمها در شرف لغو است پاسخ به این سوال اهمیت بیشتری دارد: «یک عده نفت را بردهاند و پولش را ندادهاند. به نظرم قرار هم نبوده است اصلا پولش را بدهند. اشتباه نکردند .یعنی عمدا آن تیم آقای بابک زنجانی که (نفت را ( بردند میخواستند پولش را ندهند. به نظر من.» این را بیژن زنگنه، وزیر نفت، یکسال پیش برای نخستین بار در برنامه پایش سیمای جمهوری اسلامی ایران گفت. این جملات، رمزگشایی مهمی از پرونده بابک زنجانی بود.
زنجانی گفت نام نمیبرد؛ اما نامها را گفته است
تعجب نمیکنیم اگر بابک زنجانی خوشروحیه و خندان به دادگاهش بیاید. جا نمیخوریم اگر حق به جانب بنشیند و صدای نازکش را بلند کند..! «فرار به جلو و جوسازی» هایش را به خاطر میآوریم و مدام یک سوال پیش رویش میگذاریم: «چرا هنوز هم که هنوز است پول این کشور را به خزانه مردم بازنگردانده است؟!» اگر باز هم بازی این بانک و آن بانک را پیش بکشد جمله وزیر نفت را پیش رویش میگذاریم: «نیازی نیست بابک زنجانی پول را بدهد، فقط بگوید این پولها در کدام حساب است. یک حسابی که بانک خصوصی یا دولتی ما موجودی آن را تایید کند.» پس بابک زنجانی باید بداند دادگاه جای فرافکنی نیست. او حالا باید دقیقا روشن کند پولها چه شده است؟ کجاست؟ خوب است که خودش در نامهاش به رییسجمهور اذعان کرده است که گردنکلفت نیست! اما نامه بابک زنجانی به روحانی جالب است. وقتی جملاتش مقابله شود عجیبتر میشود: «من چه گردنکلفتی میتوانم بکنم؟ وقتی فسادی وجود ندارد، من چرا باید نام افرادی را ببرم و آنها و زندگی آنها را نابود کنم؟» به دو سال پیش میرویم. اواخر شهریور سال 92. بخشی از مصاحبهام با بابک زنجانی را که در هفتهنامه «آسمان» منتشر شده بود بخوانید:
*یعنی چه که کمک کنید حسابهای نیکو باز شود. مگر حسابهای این شرکت بسته بود؟
-کسی پول از نیکو نمیگرفت. کسی حساب برایش باز نمیکرد. گفتم در بانک برایتان حساب باز میکنم و کارهایتان را عملیاتی میکنم. آقای جشنساز همان جا با آقای قاسمی (وزیر نفت) تلفنی تماس گرفت.
*آقای جشنساز به آقای قاسمی چه گفت؟
-آقای قاسمی گفتند شما شخصی به نام بابک زنجانی میشناسید؟ ایشان هم گفته بودند که میشناسند و به آقای جشنساز گفته بودند که میتوانید به صورت قانونی کارتان را پیش ببرید. مرا دعوت کردند بانک مرکزی. چند وزیر هم در جلسه حضور داشتند.
*چه وزرایی در جلسه بودند؟
- آقای غضنفری، وزیر صنعت، معدن و تجارت بودند. آقای حسینی، وزیر اقتصاد، آقای بهمنی، رئیس کل بانک مرکزی و خود آقای قاسمی، وزیر نفت در جلسه حضور داشتند. یک نفر دیگر هم حضور داشت که الان خاطرم نیست.
*دستور جلسه شما با این وزرا چه بود؟
- بحثهای مفصلی شد. نهایتا یک صورتجلسه دستنویس تنظیم شد و قرار شد برای پولهایی که در خارج است و نمیتوانند منتقل کنند شرکت HK حسابی در بانک ما باز کند و از این طریق پولها منتقل شود.»
حالا وقت آنست که از بابک زنجانی پرسیده شود چرا دو سال پیش در آن مصاحبه که بازتاب بسیار وسیعی هم داشت نام افراد را برد؟! بعد هم از او خواست تا هم درباره جلسهای که با حضور چند وزیر و رییس کل بانک مرکزی در محل بانک مرکزی تشکیل شد توضیح دهد هم صورت جلسه دستنویس آن جلسه را به محضر دادگاه بیاورد. شما اهل اسم بردن از افراد نیستید آقای زنجانی؟! درباره فساد هم منتظر رای دادگاه میمانیم.
پول مردم است نه یک دولت خاص
«یک کار اقتصادی شده که منجر به ابهاماتی برای شما شده است و من موظفم ابهامات را حل کنم و این کار در حال انجام است. در اصل مجموعه شما دنبال یک زیادهخواهی است و اسم آن را فساد من نامید.» این جملات از نامه بابک زنجانی به رییسجمهور روحانی است. در مقابل استراتژی فرار به جلو، مدام باید یک سوال پرسید: «آقای زنجانی پول ایران کجاست؟» این جملات زنگنه را هم میتوانید در مقابل جملات زنجانی قرار دهید: «راضی هستیم که پول ما قفل باشد ولی بدانیم کجاست. زنجانی دروغ میگوید. او نمیگوید پولها کجا هستند. بابک زنجانی یکی از کسانی است که با فسادی که در نفت انجام داده رکوردی از خود برجای گذاشته است؛ رکوردی که بابک زنجانی در این زمینه دارد کسی در دنیا ندارد و کسی هم نمیتواند دو میلیارد و 700 میلیون دلار فساد انجام دهد.» بابک زنجانی در نامهاش سعی کرده است تا مطالبه پول مردم را در حد مطالبه دولت روحانی پایین بیاورد. : «.. امروز ناخواسته اینجانب و دولت محترم شما در کفه ترازوی عدالت قرار گرفته است...» او انگار فراموش کرده است که آنچه در کفه ترازو است مطالبه پول یک کشور است نه صرفا یک دولت خاص. که خزانه، خزانه مردم است.
شعبدهبازی زنجانی
بابک زنجانی در نامهاش به روحانی مدعی شده که با وزارت نفت معاملهای نکرده بلکه به یک مجموعه نفتی در خارج نفت فروخته است: «من هیچ وقت با وزارت نفت معامله نکردهام؛ یک مجموعه نفتی در خارج نفت فروخته و پول آن را در حسابی که معرفی کرده، دریافت کرده و به واسطه آن پول بلوکه شده و... » برگردیم به مصاحبه دو سال قبل ام با بابک زنجانی و ماجرا معاملهاش با شرکت ملی نفت ایران را از زبان خودش بخوانید. (ادامه سوال و جواب بالا) قبل از آن توجه داشته باشید که سهام شرکت نیکو، متعلق به شرکت ملی نفت ایران است. مدیرعامل شرکت ملی نفت، معاون وزیر نفت است:
HK دیگر چه شرکتی است؟
- یکی از شرکتهای زیرمجموعهشرکت نفتی نیکوست که در اصل زیرمجموعه وزارت نفت بود. ما این مصوبه را گرفتیم و از فردایش، آنها حسابهایش را در بانک First Islamic باز کردند. به محض افتتاح حساب گفتند ما چند فقره حواله داریم، منتظریم تا پولمان برسد تا این حوالهها را انجام دهید. چند روز طول کشید تا این پول به بانک برسد. از آن طرف پیمانکاران، وزارت نفت را تحت فشار گذاشته بودند. به همین خاطر من 240 میلیون دلار ریختم به حساب شرکت HK تا این شرکت، حوالههایشان را بزند. اینها این پول را حواله کردند تا این 240 میلیون دلار بعدا به بانک من برسد. مطمئن بودم منابعاش وجود دارد.
* این پول از کجا قرار بود به حساب HK بیاید؟
- نمیدانم. از چین بود یا از جای دیگر. من هم دنبالش بودم تا زودتر این پول بیاید. پول نفت در کره، هند و... گیر کرده بود و مطالب رسانهای هم شده بود. من میرفتم این پولهای گیرکرده را میآوردم به First Islamic Bank و از آنجا حواله میکردم.
*مگر وزارت نفت، شرکت نیکو یا شرکت HK اساسا میتوانستند پول به حساب شما واریز کنند؟
- خیر. نمیتوانستند. ما میرفتیم یک حساب در بانکی که ایران در آنجا حساب داشت باز میکردیم. بعد در داخل بانک، پول را به حساب ما واریز میکردند و ما از آنجا پول را به بانک First Islamic حواله میکردیم. جز این روش هم، به هیچ وجه پول بیرون نمیآمد.
* با این روش چقدر پول حواله کردید؟
- حدود 770 میلیون یورو من به حساب پیمانکاران نفت پول منتقل کردم.
*چه کسی به شما گفت که نفت بفروشید؟
آقای وزیر نفت (آقای قاسمی) گفتند. آقای جشنساز گفتند. در کارگروههایی که مینشستیم از همه نهادهای مسوول بودند. همه دنبال این بودند که بشود منابعی پیدا کرد. من هم اعلام آمادگی کردم که شاید بتوانم برای نفت مشتری پیدا کنم.
* از کجا مشتری پیدا کنید؟
من تلاش کردم از هند، سنگاپور، مالزی و... یکسری مشتری پیدا کنم. به نفتیها گفتم این مشتریها، نفت میخواهند اما نمیتوانند نفت ایران را بخرند.
* امور بینالملل شرکت ملی نفت، خودش در هند، سنگاپور و حتی مالزی مشتری دارد. شما همان مشتریها را معرفی کردید؟
- آنها دیگر نمیتوانستند نفت ایران را بخرند. اگر میخریدند که شرکت نفت رأسا به آنها میفروخت.
*چطور از شرکت نفت نمیخریدند، آن وقت از شما میخریدند؟!
- دلیل داشت. من در مالزی به دیدار ماهاتیرمحمد رفتم. ایشان میخواست برای پتروناس نفت بخرد اما میگفت از ترس تحریم آمریکاییها نمیتواند این کار را بکند. به من گفت شما بیا واسطه شو، این نفت را بخر و به ما بده.
*آقای زنجانی! فقط فرد یا شرکت ملی نفت که تحریم نبود. نفت ایران تحریم است. مشخصات نفت ایران هم مشخص است. در همه جای دنیا قابل شناسایی است. این چه حرفی است که شما میزنید. نفت ایران را چه شما بفروشید چه شرکت نفت فرقی نمیکند.
- این هم روش داشت. اگر شرکت نفت، نفت را میفرستاد، آنالیزش مشخص بود. معلوم هم بود که مقصدش کجاست. من عملیاتی روی آن انجام میدادم.»
حالا معلوم شد که وقتی بابک زنجانی میگوید: «من هیچ وقت با وزارت نفت معامله نکردهام» چه شعبدهبازیای میکند؟!
پاسخ زنجانی با حرفهای مصاحبه خودش
بابک زنجانی در جایی دیگر از نامهاش به رییسجمهور با جسارت تمام نوشته است: «آیا باید اطلاعات یک بانکی را که ربطی به این کشور ندارد در اختیار معاوناول شما بگذارم که ایشان به من نگوید گردنکلفت! آیا اگر شما جای من بودید چنین میکردید؟» شگرد نامه زنجانی باز هم اینست که موضوع را با دولت شخصی کند. آقای زنجانی ! هر کس دیگری هم که تکلیف بیش از 2 میلیارد و 700 میلیون دلار از پول این کشور را نامشخص کرده بود باید تمام اطلاعاتی را که برای یافتن رد پول لازم است در اختیار مراجع ذیربط قرار میداد. درباره ادعای بانکی که هیچ ربطی به این کشور ندارد! هم، جملات خودش در مصاحبه با «آسمان» را بخوانید:
*در همان ترکیه به فکر ایجاد بانک افتادید؟
- خیر. رفتم امارات. آنجا گفتند برای ایجاد بانک باید 150 میلیون دلار پول داشته باشم. اما دیدم میتوان با 5 میلیون دلار یک موسسه مالی - اعتباری ایجاد کرد. بنابراین یک موسسه مالی - اعتباری در امارات درست کردم که مجوز «سورینت» هم گرفت و با بانکهای مختلف کار کرد. فعالیتهای اقتصادی خودم، گردش مالی خیلی زیادی ایجاد کرده بود.
* منظورتان از گردش مالی خیلی زیاد چقدر است؟
- در حدود 30، 40 میلیون دلار.
*سهام آن موسسه مالی که در امارات ثبت کردید صددرصد برای خودتان بود؟
- بله. صددرصدش برای خودم بود....
*اجازه بدهید از بحث منحرف نشویم. داشتید از فعالیتهای بانکیتان در امارات میگفتید؟
-کارهایمان در امارات همینطور گسترش مییافت. یک روز در ایران بودم که با یکی از مسوولان سرمایهگذاری غدیر که از دوستانم بود صحبت کردم و به ایشان گفتم که من امکان بازکردن «ال.سی» بلندمدت در خارج از کشور را دارم تا شما بتوانید کالا بیاورید. ایشان هم استقبال کرد. گفت میخواهیم گوشت وارد کنیم. 2، 3 تا کار اینطوری معرفی کرد و من هم رفتم و «ال.سی»هایش را باز کردم. به آنها هم گفتم که هواپیمایی قشمایر را خریدهام و خواستم که اگر هواپیمایی برای خریدن پیدا کردند معرفی کنند تا «ال.سی»اش را باز کنم.
*فعالیتهای بانکیتان در امارات را وسیلهای قرار دادید و با شرکت سرمایهگذاری غدیر رابطه اقتصادی ایجاد کردید؟
- بله. به این ترتیب یک رابطه اقتصادی با شرکت سرمایهگذاری غدیر ایجاد کردم. یک بار وقتی در غدیر بودم، یکی از زیرمجموعههای قرارگاه سازندگی خاتمالانبیاء آمده بود آنجا و میگفت 40میلیون دلار پول باید حواله کند اما نمیتواند.
*این ماجرا برای چه سالی است؟
برای سال 1389 ....
*چرا مالزی را برای ایجاد بانکتان انتخاب کردید؟
- چون شنیده بودم در آنجا میتوان راحتتر بانک باز کرد و از آنجا به اتحادیه اروپا وصل شد. مالزیاییها در پاسخ به درخواستم برای ایجاد بانک گفتند که برای ایجاد بانک، سهامدار حتما باید بانک باشد و شخص نمیتواند این کار را انجام دهد. به همین دلیل رفتم تاجیکستان ببینم میتوانم یک بانک ایجاد کنم...
* نهایتا بانک تاجیکستان را باز کردید؟
- بله. وقتی هم این بانک را باز کردم رفتم مالزی.
*چرا با همان بانک تاجیکستانی کارهای مالی بزرگتان را انجام ندادید؟
- چون بسیاری از بیمهها حاضر نیستند ریسک بانکهای تاجیکستانی را بپذیرند. در مورد بانکهای مالزیایی این کار راحتتر انجام میشود. به همین دلیل در مالزی بانکی را پیدا کردم که برای دولت اندونزی بود. گفتم من اینجا را میخرم. گفتند 104 میلیون دلار اصل سپردهاش است و 50 میلیون دلار هم باید بابت سرقفلیاش بدهی.
*بانک تاجیکستان شما، سهامدار بانک مالزیتان شد؟
- بله. وقتی هم بانک مالزی درست شد همه کارهایم ازجمله کارهای قرارگاه را به آنجا منتقل کردم. هر مشتری تازهای هم که میآمد به بانک مالزی منتقل میکردم.
تاریخ قاضی خوبی خواهد بود
امروز بابک زنجانی بعنوان متهم روبهروی قاضی میایستد. شنیده شده است برخی حقوقدانان نامآشنا ممکن است هدایت تیم وکلای زنجانی را برعهده گیرند! باید منتظر دفاعیات زنجانی و تیم وکلایش بود. مردم اما پولشان را از زنجانی میخواهند.
تاریخ قاضی خوبی خواهد بود. چه بابک زنجانی فرار به جلو کند چه جوسازی . فعلا، باید منتظر رای دادگاه ماند؛ دادگاهی که قرار است یازدهم مهر برای بابک زنجانی تشکیل شود. برای«متهم بزرگ نفتی.»














نظرات :
شما می توانید اولین نفری باشید که برای این مطلب نظر می دهید.