با ترک صندوقهای درآمد ثابت و موج ورود سرمایهگذاران به سهام و طلا، استراتژی سبد ۳۰ تا ۷۰ درصدی ولید هلالات همزمان با چشمانداز شاخص ۳ میلیون واحد، مسیر سرمایهگذاری ضدتورمی پاییز ۱۴۰۴ را ترسیم میکند.

بورس24 : با افزایش نرخ تورم و تداوم کسری بودجه دولت، سرمایهگذاران در حال ترک صندوقهای با درآمد ثابت و حرکت بهسوی داراییهای ضدتورمی چون طلا و سهام هستند. آنچه مسلم است، در شرایط فعلی ساختار سبد سرمایهگذاری باید در محدوده ۳۰ تا ۷۰ درصد سهام و طلا تقسیم شود. در خصوص بازار سهام هم، تحقق شاخص بالای سه میلیون واحد نیازمند پالس خبری جدی است.
ولید هلالات تحلیل گر و فعال بازار سرمایه در گفتوگو با بورس24 درباره روزهای کنونی بازارسهام و آینده آن توضیح می دهد...
وضعیت این روزهای بازار سرمایه را چگونه ارزیابی میکنید؟
آمارهای اخیر بانک مرکزی نشان داد که نرخ تورم در اقلام خوراکی و مشابه آن بالاست و کسری بودجه دولت، در کنار اینکه در همین مدت، بازار سهام اصلاح نسبی خود را انجام داده و از حالت ابهام و بلاتکلیفی خارج شده است، موجب شده منابعی که به سمت بازار درآمد ثابت رفته بودند، شروع به بازگشت کنند؛ بخشی پیش از این به سمت صندوقهای طلا رفته بودند. با اجرای مکانیزم ماشه (که بسیاری احتمال وقوع آن را بالا میدانستند) عملاً بخشی از خرید صندوقهای طلا پیشتر انجام شده بود.
مکانیزم ماشه چه تأثیری بر خرید و فروش در بازار داشت؟
در بازار سهام، برعکس صندوقهای طلا، با تصور اجرای مکانیزم ماشه، حجم فروش بالایی رخ داد. به نظر من، عمدهترین دلیل آن تورم انتظاری بود که شکل گرفت و همچنین ثبات نرخ دلار آزاد در محدوده فعلی. حتی اگر دلار بالاتر نرود، دیگر کسی تمایل چندانی به نگهداشتن منابع در درآمد ثابت ندارد. این موضوع سبب شد که در اولین روز معاملاتی هفته، برخلاف انتظار، در برخی نمادهای عمدتاً دلاری صف خرید شکل بگیرد. این ذهنیت ایجاد شد که نرخ تورم بهمراتب بالاتر از نرخ بهره خواهد بود و بنابراین نگهداری درآمد ثابت جذاب نیست.
پس میتوان گفت تغییر نرخ دلار هم بر تصمیمات اثر داشت؟
بله، افزایش نرخ دلار باعث شد سرمایهگذاران بگویند خرید صندوق درآمد ثابت، آن هم با نرخ کم، اصلاً جذابیتی ندارد. بسیاری ریسک این جابهجایی را پذیرفتند، حتی با وجود احتمال وقوع برخی مشکلات نظامی. صندوقهای طلا نیز در این دو روز بسیار خوب معامله شدند. بنابراین، میتوان گفت خروج پول از درآمد ثابتها اتفاق افتاد و نقدینگی از خارج از بازار نداشتیم.
در شرایط فعلی، از دیدگاه شما، استراتژی سرمایهگذاری باید چگونه باشد؟
از آنجایی که دلار توافقی افزایش نداشته و دلار ۲۸۵۰۰ هم حذف نشده، اما با توجه به تورم بالای اقلام خوراکی (بیش از ۵۰ درصد)، وزن درآمد ثابت باید عملاً به سمت صفر میل کند؛ زیرا بازده آن حتی در بالاترین حالت، به تورم آینده نخواهد رسید. بنابراین دو گزینه جدی برای سرمایهگذاری باقی میماند: صندوقهای طلا و سهام. به نظر من، کف وزن هر کدام باید ۳۰ درصد و سقف آن ۷۰ درصد باشد. سرمایهگذاران باید بین ۳۰ تا ۷۰ درصد سهام و ۳۰ تا ۷۰ درصد طلا در سبد خود داشته باشند.
این نسبت برای همه سرمایهگذاران یکسان است؟
اگر کسی ریسک نظامی را جدی و نزدیک میداند، بهتر است وزن طلا را بیشتر کند. سرمایهگذاران با منابع متفاوت (پول بازنشستگی یا منابع مازاد) و ریسکپذیری متفاوت باید حجمهای متفاوتی اختصاص دهند؛ هرچه ریسکگریزتر باشند، وزن صندوق طلا باید بالاتر باشد. در هر حال، در مقطع فعلی داشتن هر دو کلاس دارایی ضروری است؛ چون هیچکس نمیتواند بگوید کسری بودجه دولت چه تأثیری خواهد داشت و یا اثر واقعی مکانیزم ماشه چگونه خواهد بود.
گزارشهای فصلی شرکتها را چطور میبینید؟
گزارشهای پاییزه شرکتها قطعاً اثرگذار است. سال گذشته گزارشهای تابستان ضعیف بود؛ زیرا دلار توافقی بالا نرفته بود ولی هزینهها زیاد شده بود. امسال تابستان، به دلیل شرایط بهتر نرخها، عملکرد شرکتها بسیار خوب بوده و به نظر من این گزارشها محرک مهمی برای روند فعلاً صعودی بازار هستند.
پس حتی با منفی شدن بازار، تمایل به خرید وجود دارد؟
فکر میکنم حتی با منفی شدن بازار، تمایل به خرید بالا میماند و با اولین منفی، همه اقدام به فروش و فرار نمیکنند؛ بلکه بسیاری این نقاط مناسب را برای خرید میبینند.
نرخ ارز نیما و سیاستهای دولت در این زمینه چه پیامدی دارد؟
با توجه به اینکه رئیسکل بانک مرکزی امروز وعده دادند نرخ نیما را روی ۷۰ هزار تومان ثابت نگه میدارند، این موضوع میتواند آزاردهنده باشد. همین که در بورس کالا معاملات پایه شرکتهایی مانند ملی مس که با پایه قیمت رقابتی ۲۳ درصدی انجام شد، میتواند پیشدرآمد رشد باشد؛ هرچند ممکن است برای فعالان بورسی با تأخیر اثرگذار شود. همیشه طبق روال گذشته، از بورس کالا شروع میشود، رقابت شدید شکل میگیرد، سپس محدودیت میگذارند و در نهایت دلار صادراتی را ملاک قرار میدهند و در آخر عملاً دلار توافقی بالاتر برود.
کسری بودجه دولت چه نقشی در آینده دلار توافقی دارد؟
کسری بودجه سنگین دولت باعث میشود بالا رفتن نرخ دلار توافقی به نفع دولت باشد؛ زیرا نهادهها و انرژی با این نرخ قیمتگذاری میشوند. بنابراین شاید مجبور شوند فاصله دلار آزاد و توافقی را کم کنند، ولی مشروط به کنترل دلار آزاد. در گذشته وقتی دلار آزاد کنترل نمیشد، اصلاً نرخ توافقی را دستکاری نمیکردند. به هر حال، کنترل دلار توافقی هم با توجه به شرایط کنونی سخت است.
آیا میتوان بر اساس سوابق گذشته، آینده کشور و بازار را پیشبینی کرد؟
ایران هیچگاه به شکلی نبوده که با بررسی سوابق، بتوان آینده را دقیق پیشبینی کرد. ممکن است دلار آزاد را نتواند کنترل کند و مجبور شود سال آینده به سمت نظام کوپنی برود. قیمتگذاری دستوری و اتفاقات غیرقابل پیشبینی همیشه وجود دارد.
با این وضعیت، شاخص کل میتواند به بالای سه میلیون واحد برسد؟
به نظر من در شرایط نرمال، بازار میتواند شاخص ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار واحد را ببیند. برای عبور از شاخص قبل از جنگ ۱۲ روزه (۲ میلیون و ۹۸۴ هزار واحد) نیاز به یک پالس خبری جدی داریم.
نظرات :
شما می توانید اولین نفری باشید که برای این مطلب نظر می دهید.