محمودرضا خواجهنصیری، مدیر اسبق نظارت بر بازار و کارشناس بازار سرمایه، با اشاره به رفتار محتاط تصمیمسازان گفت: «پرهیز از رشد، مدیریت ریسک نیست؛ محصول تروما و تجربه زیسته بحرانهای گذشته است.» او تاکید کرد: تا زمانی که ذهن تصمیمگیران از خاطره سقوطهای قبلی رها نشود، سیاستهای محافظهکارانه مانند دامنه نوسان محدود یا تاخیر در اصلاحات ساختاری ادامه خواهد داشت.

محمود رضا خواجه نصیری
بسیاری از تصمیمسازان و مدیران نهادهای بازار سرمایه، ناخواسته دچار تروما شدهاند اما آن را «ریسک» مینامند. در حالی که ریسک، احتمال وقوع حادثهای است که میتوان آن را سنجید و مدیریت کرد، تروما در واقع خاطرهی همان حادثه است؛ خاطرهای که حتی پس از تغییر واقعیت، همچنان بر ذهن و رفتار سایه میاندازد.
در دو سال اخیر، شوکهای سیاسی، جنگها و تنشهای دیپلماتیک، تصمیمات ناگهانی و جهشهای ارزی، ذهن بازار را در وضعیت «دفاعی» و واکنشی نگه داشته است. نتیجه این وضعیت، تصمیمهای بیش از حد محتاط، واکنشهای افراطی و بدبینی ساختاری به آینده است. مهمتر از آن، بخش عمدهای از این تروما نه در دل بازار بلکه در ذهن مدیران و سیاستگذاران نهادهای مالی شکل گرفته و گاه به کل بازار سرایت میکند.
از این عزیزان باید خواست نگاهی دوباره به جایگاه و مسئولیت خود بیندازند؛ ترومای ذهنی خویش را درمان کنند و اجازه ندهند تجربههای دردناک گذشته همچنان بر تصمیمهای امروز سایه اندازد. استفادهی مکرر از واژه «ریسک» یا پناه بردن به داراییهای امن، تنها نوعی «مسکن روانی» است، نه درمان.
در روانپزشکی، تروما به تجربهای گفته میشود که فرد را از تعادل خارج میکند. بر اساس راهنمای DSM-5 انجمن روانپزشکی آمریکا، نشانههای تروما شامل سه مورد است: بازگشت خاطرات دردناک (flashback)، پرهیز از تصمیمهای مشابه (avoidance)، و برانگیختگی و واکنش افراطی به رویدادهای کوچک (hyperarousal).
پژوهشهای مالی رفتاری نشان دادهاند که بازارها نیز حافظه دارند. در مطالعهی کلاسیک Malmendier & Nagel (2011) با عنوان “Depression Babies”، مشاهده شد افرادی که رکود بزرگ آمریکا را تجربه کرده بودند، تا دههها بعد نیز نسبت به ریسک محتاطتر ماندند — حتی وقتی دادههای واقعی دیگر نگرانکننده نبود. Andrew Lo (2012) در نظریهی Adaptive Markets Hypothesis میگوید: «بازار مانند موجود زندهای است که از تجربهها میآموزد؛ اما اگر درد زیاد باشد، یادگیری جای خود را به ترس میدهد.» Bessel van der Kolk (2014) نیز در کتاب “The Body Keeps the Score” توضیح میدهد که بدن و ذهن انسان خاطرهی درد را حتی پس از پایان خطر واقعی حفظ میکنند. در بازارهای مالی نیز، ذهنهایی که هنوز از تروما عبور نکردهاند، در گذشته زندگی میکنند.
در بازار امروز ایران، پایههای بنیادی بسیاری از شرکتها تقویت شده، ترازنامهها سالمتر و نسبتهای مالی بهبود یافته است. با این حال، ذهن بخش قابل توجهی از تصمیمگیران هنوز درگیر خاطرهی بحرانهای گذشته است — همان تضادی که تحلیلگران حرفهای حس میکنند: چرا با وجود رشد سود شرکتها، کاهش نسبت P/E و ثبات نسبی سیاستها، همچنان تردید و احتیاط بر بازار سایه دارد؟ پاسخ در روانشناسی بازار نهفته است، نه در ترازنامهها. اگر تروما از ذهن بازار حذف شود، سطح ارزندگی واقعی سهام بسیار بالاتر از قیمتهای فعلی خواهد بود.
درمان تروما در پزشکی و اقتصاد رفتاری، سه گام دارد: تشخیص، مراقبت و بازپروری. بازار ایران اکنون مرحله نخست را پشت سر گذاشته است؛ همه میدانند که وقایع غیرقابل پیشبینی اخیر، ترس و تردید ایجاد کردهاند. اما عبور از مرحلههای بعدی نیازمند تصمیمگیری آگاهانه است.
اول، پیشبینیپذیری سیاستها؛ بازار از نااطمینانی بیش از اخبار بد میترسد. سیاست پایدار، حتی اگر سخت باشد، ضدتروماست.
دوم، درمان از بالا به پایین؛ اگر مدیران تروماهای ذهنی خود را درمان نکنند — ترس از تکرار بحران، از دست دادن کنترل یا انتقاد — همان اضطراب را به تصمیمهایشان منتقل میکنند.
سوم، گفتوگو با بازار؛ گفتوگو و تکرار تجربه در محیطی امن موجب ترمیم حافظه میشود. بازار نیز نیاز دارد تصمیمسازان با صداقت و تداوم توضیح دهند، نه فقط اعلام کنند.
چهارم، بازسازی حافظه مثبت؛ باید تجربههای موفق از شفافیت، پاسخگویی و ثبات را در حافظهی جمعی برجسته کرد تا خاطرات منفی کمرنگ شوند.
پنجم، ثبات در سیاستهای کلان؛ ثبات در متغیرهای کلان مانند آرامبخش سیستم عصبی بازار عمل میکند.
بازار امروز در مرحلهی بازیابی و بازگشت به ارزش ذاتی خود قرار دارد. مسئولان و فعالان بازار باید بدانند نخستین وظیفهشان درمان ترومای ذهنی خودشان است. بازار در مسیر جریان ارزش واقعی پیش میرود ، اما برای همراهی با این جریان، ذهنهای تصمیمگیر باید از قید خاطرات دردناک گذشته رها شوند.
خبره بازارهای مالی
نظرات :
شما می توانید اولین نفری باشید که برای این مطلب نظر می دهید.