گرچه پیام بازدارنده با ابزار موشکی و پهپادی به بازیگران منطقه و فرامنطقه منتقل شد اما در پشتیبانیهای لجستیکی، سیستمهای اطلاعاتی-سایبری و هماهنگیهای استراتژیکی به روزرسانی ضروری است

بورس24 : جنگ 12 روزه اخیر یک آزمون بی تعارف برای سنجش ظرفیت های استراتژیکی هر دو طرف بود؛ آزمونی که گرچه از منظر سیاسی پیام های خاص خود را داشت اما در میدان عمل ضعف هایی را نمایان کرد که تا پیش از این در سایه مانده بود.
در این میان عملکرد ایران از لحاظ راهبردی، لجستیکی و کارآمدی موشکی با پرسش هایی مواجه شد که پاسخ واقعگرایانه به آنها می تواند میزان اعتبار ژئوپلتیکی، حجم بازدارندگی و اثرگذاری منطقه ای ایران را روشن کند.
پرسشهایی با این مضمون که آیا ایران توانست از جنبه راهبردی تاثیرگذار رفتار کند؟ آیا رفتارهای لجستیکی ایران کفایت تهاجم اسراییل را میداد؟ آیا بازدارندگی که همیشه ایران از آن سخن میگفت، به راستی در میان میدان عمل هم به همان میزان وجود دارد؟
برای فهم وضعیت راهبردی ایران در نبرد اخیر، به طور کلی میتوان چهار دسته از عوامل را بررسی کرد:
آیا ایران اهداف مشخصی در این جنگ داشت؟ این اهداف واکنشی بودند یا پیشدستانه؟ چه میزان از این اهداف محقق شد؟ (هدفگذاری راهبردی)
آیا ایران از اطلاعات کافی در زمینه مقاصد، اهداف و حرکت های دشمن برخوردار بود؟ عملیاتی که ایران انجام میداد تا چه مقدار بر مبتنی بر اطلاعات (Data) بود؟ (توان راهبردی اطلاعاتی)
آیا پشتیبانی های مناسب در زمینه میزان ذخایر موشکی، زیرساختهای فرماندهی، خطوط ارتباطی، به کارگیری پهپاد ها و ... فراهم بود؟ (آمادگی لجستیکی)
در این جنگ هزینه ها برای ایران بیشتر بود یا دستاوردها؟ ( ارزیابی راهبردی)
میدان و استراتژی، رابطه جدایی ناپذیر
آنچه ایران به دنبال آن بود، "تحمیل هزینه تهاجم" بر اسراییل بود. یعنی نشان دادن توان بالای بازدارندگی و پاسخگویی به منظور جلوگیری از تکرار حملات. همچنین ایران پس از حملات اولیه اسراییل صرفا یک واکنش آنی نشان نداد و مدتی بعد با تاکید بر اصل "حجم بالای تعداد موشک" به پاسخ خود صورت "هدفمندانه" داد.
به نظر میرسد ایران قصد داشت "تأثیرات سیاسی" بیشتری از حملات خود به دست آورد. اینکه حملات ایران قابل سنجش بود و اینگونه میتوان آن را هدفمند نگاه کرد و اینکه شتابزده عمل نمی کرد و تأکید بر اثر بخشی نظامی داشت از نقاط مثبت هدفگذاری راهبردیاش به شمار میرفت.
اما در کنار آن نقاط ضعفی نیز داشت. از جمله ابهام در هدف نهایی / تناقض در سطح رسانه و دیپلماسی/ عدم پیوند منطقهای و سیاسی برای اهداف استراتژیک.
گرچه ایران تلاش داشت اسراییل را تأدیب کرده و پاسخ های واکنشی بدهد تا اینگونه موجب ایجاد بازدارندگی نظامی شود، اما در هدف نهایی ابهام وجود داشت.
اینکه نقطه هدف نهایی برای ایران صرفا بازدارندگی است یا تأدیب اسراییل یا نمایش قدرت نظامی باعث شد میان ادراک داخلی و خارجی سردرگمی ایجاد شود.
همچنین در خلال جنگ بعضی رسانهها، حملات را "پایان ماجرا" میدانستند درحالی که بخشی از سیاستگذاران نظامی معتقد بودند " پاسخ هنوز کامل نشده است".
در چنین شرایطی وقتی میان پیامهای رسانه ای و سیاسی تفاوت دیده میشود، میتواند به تضعیف پیام راهبردی جنگ منجر گردد و همچنین ابهامی که در میان افکار عمومی داخل شکل می گیرد.
در کنار این موارد، ایران نتوانست تقابل با اسراییل را تبدیل به یک کنش هماهنگ با بازیگران منطقه یا حتی گروههای نزدیک به خود تبدیل کند.
این امر نشان دهنده آن است که اهداف راهبردی ایران در سطح ملی تعریف شدهاند و نه در چارچوب منطقهای که درگیری در آن رخ داده است.
وقتی دشمن را نمی بینی
در حوزه رصد اطلاعاتی و تأثیر آن در رفتارهای راهبردی ایران، آنچه بیشتر خودنمایی میکند نقاط ضعف است تا جنبههای مثبت. مهمترین نکته در این جریان، عدم توجه ایران به کنش های ماقبل جنگ بود که آنها را صرفا "فشارهای دیپلماتیک" برای خود تعریف میکرد. همین باعث شده بود تا ایران منتظر حمله اسراییل نبوده و قدرت پیشبینی لحظه ای آن را نداشته باشد.
دلیل موفقیت آمیز بودن ترورهای اولیه سران نظامی یا چهرههای امنیتی نیز همین عدم حفاظت در اثر خوشبینی بود که "بی اطلاعی" و عدم حساسیت کافی موجب آن شده بود.
درحالی که هشدارهای امنیتی به اندازه کافی وجود داشت تا موجب "غافلگیری" ایران نشود. همچنین نفوذی که اسراییل به گفته خود، از مدتها قبل داشته نیز، از عدم تسلط کامل بر حوزه های اطلاعاتی-امنیتی حکایت می کرد.
بعضی از تحلیلگران معتقد بودند اسراییل بخشی از اهداف را در اثر "رصد زنده" مورد اصابت قرار داده و این یعنی کاستی در اشراف امنیتی ایران بر حوزه های سایبری و اطلاعاتی. آنچه در این میان خودنمایی میکند فقدان یک سیستم "پیش آگاهی" است که بتوان در مواقع پیشابحران از آن استفاده کرد.
لجستیک؛ حلقه گمشده یک نبرد تمام عیار
آمادگی های لجستیکی نقش مهمی در نحوه پاسخگویی و پیگیری رفتارهای نظامی و غیرنظامی در یک جنگ نامتقارن ایفا میکند. وضعیت لجستیکی ایران تا پیش از جنگ 12روزه نیز موضوع مهمی برای پردازش بود. اینکه چالش های این حوزه چه مشکلاتی هستند و تا چه میزان اهمیت دارند. مهمترین موضوعی که در وضعیت لجستیکی ایران تاثیرگذار است، تحریمهای بین المللی علیه کشور است.
این تحریم ها موجب عدم دسترسی ایران به فناوری روز، ابزار پیشرفته در حوزه های دفاعی و تعمیرات و جایگزینسازیها، و بهسازی راههای ارتباطی و کانال های مواصلاتی شده است. بر همین اساس اینکه ایران در صورت وقوع حمله یا ایجاد درگیری، آمادگی لجستیکی قابل قبولی دارد یا نه، همیشه موضوع قابل بررسی به نظر میآمد.
واقعیت این است که ایران از جهات مختلف باید به ارتقای پتانسیلهای لجستیکی خود بپردازد. ایران به شکل پیش فرض از نظر جغرافیایی دچار چالش های لجستیکی است.به عنوان مثال مثال سرزمینی کوهستانی با راه های بعضا صعب العبور است که برقراری زودهنگام ارتباطات را در مواقع بحران های هوایی دشوار میکند. بیایانهای ایران میتواند مانع استقرار مخفیانه پایگاهها و نیروها باشد و رشته کوههایی مانند زاگرس موجب سختتر شدن حرکتهای فوری و انتقال تجهیزات.
در عین حال ایران به سبب قرار گرفتن در کنار همسایگانی که اغلب دچار تنشهای داخلی و خارجیاند، فشار لجستیکی افزونتری را بر خود احساس می کند. همچنین شرکتهای حمل و نقل ایران اغلب توسعه نیافتهاند و راه آهن ها نوسازی نشده اند. برای بهسازی مراکز انباری و تدارکاتی، نیاز به بودجههای قابل توجه احساس میشود.
گرچه راه های جاده ای ایران وسعت خوبی دارند اما به دلیل پراکندگی و تحریمهای اقتصادی، نیروهای مسلح ایران متکی به پایگاه های قدیمیترند. همچنین تأسیسات آبی ایران در خلیج فارس و خزر که نقش اساسی در حمل و نقل ها دارند نیاز به بازسازی دارند. در چنین شرایطی که بخشی از آن مانند بندر شهید رجایی که چند روز پیش از آغاز جنگ دچار انفجار شد، بر وخامت ماجرا افزود.
ایران در زمینه توسعه فناوری های بومی چند سالی است فعالیت های خود را آغاز کرده و در این زمینه به موفقیت های قابل قبولی نیز رسیده، مثلا تولید پهپادهای نسل شاهد یا موشک های فتاح و سجیل میتواند نشان از خوداتکایی موثر ایران در حوزه تولیدات نظامی باشد. اما با این وجود به سبب تحریمهای همه جانبه، در مقایسه با توانمندی های همسایگان و رقبای منطقهای که به آخرین تجهیزات مدرن روز دسترسی دارند، عقبتر قرار دارد.
همچنین وابستگی اقتصادی ایران به نفت، میتواند انگیزه ای برای دشمن به وجود بیاورد که تا با حمله به مراکز و انبارهای سوخت، پالایشگاه ها و مخازن مشتقات نفتی، ایران را در تأمین لجستیکی با مشکل روبرو کند.
چالش ها و دستاوردها
ارزیابی راهبردی مقایسه ای برای ایران و اسراییل به طور دقیق روشن نیست. اسراییل بخشی از تخریب های خود را از نگاه رسانه های داخلی و خارجی پنهان نگاه داشته و به ویژه مواردی که جنبه امنیتی یا سنگین داشته دارای آمار خروجی دقیق انسانی یا تخریبی نیست. اما در شرایط کنونی برآورد آسیب به ایران از اهمیت بیشتری برخوردار است. و اینکه جنگ اخیر دارای چه هزینه هایی بوده میتواند به ضعف و توانمندی آینده کمک کند.
نگاه واقعگرایانه به 12 روز جنگ و پس از آن تا به امروز، بیانگر خسارات امنیتی، اقتصادی و انسانی قابل توجه است. تعداد کسانی که جان خود را از دست دادند 935 نفر اعلام شده است.
همچنین میزان تخریب ساختمان های شهری و اداری برآورد کامل نشده. اما آنچه در آن تردیدی نیست، آسیب امنیتی به بدنه نظامی نیروهای مسلح و افرادی است که در زمینه تولیدات دانش محور فعالیت داشتند. همچنین تخریب منابع سوخت و مشتقات نفتی، نیروگاه های نطنز و فردو و اصفهان، تخریب پدافندهای دفاعی که اساس پیشگیرانه و تاسیسات راداری که ماهیت هشداردهنده دارند، تخریب پایگاه های پرتاب موشکی، در کنار انزوای ایران در منطقه و خارج از آن از اصلی ترین هزینه های کشور به شمار می رود. در میانه جنگ و حتی بعد از آن، هیچ محکومیت رسمی بینالمللی علیه اسراییل بیان نشد و مانع بازدارندهای از سمت دولتها و نهادها ایجاد نگردید و نهادهای حقوقی و سازمان های بینالمللی در سکوت نظاره گر بودند.
گرچه ایران توانست طی جنگ اخیر این پیام را دنیا مخابره کند که توان پاسخگویی نظامی را به تنهایی به اسراییل دارد و این میتواند نوعی قدرت نمایی به حساب آید، اما آسیبهای این نبرد نسبت به دستاوردهای آن نامتوازن بود.
یک نبرد 12روزه به جای آنکه صرفا صحنه ای برای نمایش قدرت باشد، فرصتی برای بازنگری در توانمندی ها و کاستیهای ساختاری ایران تبدیل شد. این جنگ نشان داد گرچه ایران توانست پیام بازدارنده خود را با ابزار موشکی و پهپادی به بازیگران منطقه و فرامنطقه منتقل کند، اما در بخش هایی همچون پشتیبانی های لجستیکی، سیستم های اطلاعاتی-سایبری و هماهنگی های استراتژیکی نیاز به تقویت، یکپارچگی و به روزرسانی دارد.
در نهایت امروز آنچه پیش روی ایران است، ضرورت بازسازی هوشمندانه بنیان هایی است که در این نبرد غافلگیرانه پیدرپی لرزیدند.
نویسنده: سمیرا فرخ منش
نظرات :
شما می توانید اولین نفری باشید که برای این مطلب نظر می دهید.