Bourse24 Ads 261
تبلیغ بورس24
Bourse24 Ads 236
تبلیغ بورس24

Bourse24 Ads 264

محمدرضا پورابراهیمی رئیس کمیسیون اقتصادی مجمع تشخیص مصلحت نظام: به نظر من برای دور نگه داشتن کشور از جنگ، هیچ راهی مؤثرتر از تقویت بنیان‌های اقتصادی نیست. اگر اصلاحات اقتصادی به‌درستی انجام شود و دولت و بخش خصوصی با هم به سمت کوچک شدن اندازه دولت و افزایش کارآمدی اقتصادی حرکت کنند، احتمال وقوع بحران و جنگ کم‌تر می‌شود.

تعلیق بررسی لوایح پالرمو و CFT در مجمع تشخیص

بورس24 : در گفت‌وگویی با محمدرضا پورابراهیمی، رئیس کمیسیون اقتصادی دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام، چالش‌ها و راهکارهای پیش روی اقتصاد ایران در شرایط تشدید فشارهای بین‌المللی مورد بررسی قرار گرفت.

پورابراهیمی در گفت و گو با بورس24 با تاکید بر نقش کلیدی بخش خصوصی و تقویت بنیان‌های اقتصادی کشور، ضمن قابل مدیریت دانستن تبعات تحریم‌ها و فشارهای خارجی، راه برون‌رفت از مخاطرات پیش‌رو را اجرای اصلاحات اقتصادی و افزایش هماهنگی میان دولت و بخش خصوصی عنوان کرد.

وی همچنین بر ضرورت حفظ اقتدار ملی و بهره‌گیری هوشمندانه از ظرفیت‌های داخلی برای عبور موفق از بحران‌های منطقه‌ای تاکید داشت.

 با توجه به شرایط فعلی کشور، برخی معتقدند امکان حرکت به سمت تک‌نرخی شدن ارز وجود ندارد. نظر شما چیست؟

ما می‌توانیم تعداد نرخ‌های ارز را کاهش بدهیم؛ اگر الان ارز پنج نرخی داریم، تبدیل به چهار یا سه نرخی کنیم و فاصله‌ها بین نرخ‌ها را کاهش دهیم تا به حالت به‌هم نزدیک‌تری برسیم. اما واقعیت این است که در شرایط تحریم و جنگ، منابع ارزی کشور بسیار محدود است در حالی که نیازها نامحدود هستند. از طرف دیگر، واردات برای هر کالایی ممکن است و در قانون فقط نظام تعرفه‌ای وجود دارد که می‌تواند روی واردات محدودیت‌هایی اعمال کند؛ اصل واردات (جز کالاهای ممنوعه) به طور کلی محدودیتی ندارد.

بنابراین، به دلیل کسری منابع در شرایط تحریم و جنگ، هر کشوری ناچار به اولویت‌بندی می‌شود؛ مثلاً دارو، مواد غذایی، قطعات و مواد اولیه بخش تولید را به عنوان اولویت‌های ارزی کشور تعیین می‌کند. مفهوم این واژه‌ها این است که باید تخصیص دهیم، چون منابع محدود است و امکان اجرای سازوکار تک‌نرخی ارز به معنایی که در ذهن متبادر می‌شود، در این شرایط عملاً وجود ندارد.

حتی اگر بخواهیم این سیاست را اجرا کنیم، در شرایط فعلی ممکن نیست. طبیعتاً کشوری که در شرایط تحریم قرار دارد، نمی‌تواند رویه کشورهای در شرایط عادی را رعایت کند. اگر زمانی برسد که درآمدهای ارزی ما (از محل صادرات نفتی و غیرنفتی) دو برابر نیاز وارداتی کشور شود و تراز ارزی مثبت قابل توجهی داشته باشیم، قطعاً هر چه سریع‌تر باید به سمت تک‌نرخی شدن ارز برویم؛ چراکه این موضوع به معنای حذف فساد و رانت از اقتصاد ایران است.

در حال حاضر، باید تلاش کنیم تبعات ناشی از عدم امکان اجرای ارز تک‌نرخی را به حداقل ممکن برسانیم و مدیریت بازار را ارتقا دهیم تا شرایط بهتر شود. به نظر من، نزدیک شدن نرخ‌ها به یکدیگر، ابتدا به معنای کاهش تعدد نرخ ارز و سپس کاهش رانت و فساد، افزایش و جهش صادرات، کاهش میزان واردات و بهبود شرایط اقتصادی کشور است.

آیا بانک مرکزی می‌تواند نقش مؤثری در مدیریت ارز ایفا کند؟

بله، بانک مرکزی باید کمک کند؛ در قانون هم داریم که نرخ ارز ما «شناور مدیریت‌شده» است. یعنی بانک مرکزی باید بازار غیررسمی ارز را به گونه‌ای مدیریت کند که تفاوت بین نرخ‌های بازار آزاد و رسمی بسیار جزئی باشد، تا مشوق‌های صادراتی ایجاد شود. متاسفانه اکنون وضعیت برعکس است و عملاً واردات تشویق می‌شود و صادرات مورد تبعیض قرار می‌گیرد.

در بخش تقاضا نیز عمدتاً با حذف تقاضای کاذب مواجه نبوده‌ایم و فکر می‌کنم بخشی از تقاضای واقعی به واسطه شرایط فعلی بازار تحت تأثیر قرار گرفته است. بنابراین، لازم است اطلاعات دقیق‌تری داشته باشیم؛ برای مثال، اگر میزان مواد اولیه و تجهیزات وارداتی بخش تولید با گذشته تفاوت چندانی ندارد و نرخ ارز روند نزولی دارد، این نشانه مدیریت موفق بازار از جانب عرضه است. اما اگر نشانه‌هایی از رکود در اقتصاد دیده می‌شود، باید دقت داشته باشیم و با اطلاعات دقیق تصمیم بگیریم.

وضعیت لوایح مرتبط با FATF و شرایط سیاسی روز آمریکا چه تأثیری بر اقتصاد ایران دارد؟

بحث‌های FATF جزو موضوعات مهمی بود که مدت‌ها مطرح بود. بخش عمده‌ای از آن بعد از روی کار آمدن دولت ترامپ در شورای مجمع بررسی شد و آن زمان هم مشخص نبود که آمریکا چه تصمیم‌هایی خواهد گرفت. مجمع ورود کرد و درباره لوایحی مانند پالرمو تصمیم‌گیری کرد؛ درباره CFT نیز بررسی‌ها ادامه داشت تا این وقایع جنگ و تحریم‌ها پیش آمد.

در حال حاضر هم باید نسبت به سیاست‌های آمریکا هوشیار باشیم؛ آمریکایی‌ها نسبت به جمهوری اسلامی ایران مواضع دوگانه‌ای دارند. اصلاً قابل پیش‌بینی نیست که با آن ها چطور باید رفتار کرد؛ گاهی وسط مذاکرات جنگ شروع می‌کنند و وسط جنگ درخواست مذاکره می‌دهند! این یکی از عجایب قرن حاضر است که برخی از رؤسای جمهور آمریکا هیچ ثبات و تعادلی در تصمیم‌گیری ندارند.

بنابراین، در چنین شرایطی باید دید موضوعاتی مانند CFT و پالرمو ذیل چه شرایطی در دستور کار قرار می‌گیرند و جمهوری اسلامی ایران باید ابتدا تکلیف خود را در این فضا بداند و براساس اولویت‌ها و شرایط واقعی کشور تصمیم بگیرد. بنابراین در مقطع فعلی بررسی لوایح مزبور در مجمع به حالت تعلیق درآمده است.

با توجه به تعویق برخی موضوعات و شرایط اخیر بازار سرمایه و اقتصاد کلان، تحلیل شما از فضای موجود و عملکرد دولت چیست؟

خیلی از این موضوعات الان به حالت تعویق افتاده و هنوز مشخص نیست به کجا خواهد رفت. با این حال، باید گفت فضای مثبتی که در حمایت از بازار سهام شکل گرفت، ابتدا با بی‌تدبیری‌هایی همراه شد، اما پس از تذکرات و مباحث مطرح شده، روند جمع و جور شدن بازار آغاز شد. مثلاً در لحظه شهادت سردار سلیمانی و همچنین سید حسن نصرالله، بازار دچار التهاب شد و ظرف چند روز مدیریت شد اما پس از وقوع جنگ 12 روزه به دلیل عدم برنامه‌ریزی مناسب، فشار فروش در بازار مشکل ایجاد کرد، اما رفته‌رفته منابع برگشت و شرایط تعدیل شد.

من فکر می‌کنم در وضعیت فعلی، با این که در فضای جنگی با آمریکایی‌ها قرار داریم، اما ماهیت اصلی این جدال، جنگ اقتصادی است و تمرکز آن ها بر این است که ما در این عرصه موفق نشویم.

در این شرایط نیاز است سازوکار جدیدی برای حمایت از فعالان اقتصادی تعریف شود. باید توجه کنیم که تابلوی بورس صرفاً اعداد هستند، آنچه اهمیت دارد واقعیت‌های اقتصادی مانند افزایش ظرفیت تولید ملی، عقد قراردادهای صادراتی توسط شرکت هایی همچون فولاد مبارکه، یا رشد واقعی تولید است، نه صرفاً اخبار مثبت ظاهری.

اولین اقدام دولت در جریان همین جنگ ۱۲ روزه، تدوین بخشی از بسته‌های حمایتی برای واحدهای صنعتی بود که قسمت‌هایی از آن ها در حوزه ارزی قرار گرفته و می‌تواند عملکرد شرکت‌های بورسی را در یک بازه چند ماهه مثبت کند. مثلاً قبلاً ترخیص کالا بدون ثبت سفارش ممنوع بود، اما اخیراً اجازه داده‌اند که با تعهد چک ضمانت، این فرایند انجام شود. این تسهیل‌گری در بخش تولید و ترخیص گمرکی و حتی حل مشکلات بانکی و بیمه‌ای می‌تواند مبنایی برای بهبود شرایط بخش تولید باشد و به تدریج آثار مثبتی را در عملکرد شرکت‌ها ایجاد کند.

نکته دوم این که فضای جدید اقتصادی کشور نشان می‌دهد که حاکمیت به این جمع‌بندی رسیده که مقاوم‌سازی اقتصاد بدون بخش خصوصی ممکن نیست. تجربه‌ جنگ ۱۲ روزه اخیر نشان داد که فعالان اقتصادی بخش خصوصی تمام قد پای کار آمدند، تعطیلی نکردند و در شرایط دشوار حتی در حوزه حمل‌ونقل و ترخیص کالا، شاهد رشد ۳۰ درصدی بودیم. این موضوع مربوط به وزارت‌خانه‌ها نبود، بلکه نتیجه تلاش رانندگان، تشکل‌های تولیدی و توزیعی بخش خصوصی بود.

این تجربه ثابت کرد که هر جا احساس شود نیاز به همکاری هست، فضای اقتصادی کشور امکان مدیریت و تنظیمات جدید را دارد. مثلاً در موضوع کنترل قیمت‌ها در این مدت، اتاق اصناف نقش جدی ایفا کرد، جلوی گرانفروشی را گرفت و حتی قواعد خود را بیشتر رعایت کردند. اگر این مدل نظارت و مدیریت مردمی بتواند از کسب‌وکارهای کوچک به بنگاه‌های بزرگ تعمیم پیدا کند، به طور قطع می‌توانیم به شاخص‌های بهتری دست پیدا کنیم.

نکته مهم دیگر این که اراده نظام و شخص مقام معظم رهبری و هم سه قوه در تقویت بخش خصوصی کاملاً جدی است. خبرهای موثقی دارم که حتی دستگاه‌های نظارتی مانند معاونت اقتصادی وزارت اطلاعات، سازمان اطلاعات سپاه و فراجا هم اکنون در کنار فعالان اقتصادی قرار گرفته‌اند و جلساتی با اتاق بازرگانی و سایر تشکل‌ها برگزار شده است.

قبلاً این نهادها را به عنوان موانع می‌دیدند، اما امروز این دستگاه‌ها کنار بخش خصوصی ایستاده‌اند و این اعتماد دوطرفه در حال شکل‌گیری است. طبعاً مقاومت‌هایی در بخش دولت وجود دارد، به‌ویژه در موضوعاتی مثل مالیات، اما وقتی اراده برای حل مسائل وجود دارد، به تدریج این مقاومت‌ها هم کم‌رنگ‌تر خواهد شد.

برخی راه‌حل‌ها برای بهبود وضعیت ارزی و صادرات مطرح شده که نقش بخش خصوصی را پررنگ‌تر می‌بیند. تحلیل شما از این راهکارها و نقش دولت چیست؟

به نظر من باید اجازه بدهیم خودِ بخش خصوصی درآمد ارزی‌اش را وارد کشور کند. اگر سیاست‌های فعلی بانک مرکزی که منجر به سرکوب صادرات شده، حذف و تبدیل به سیاست‌های تشویق صادرات شود، یعنی مداخله بانک مرکزی در سیاست‌های ارزی به حداقل برسد و بازرگانان خودشان تعهد دهند با چه نرخی می‌خواهند فعالیت کنند و ما برای آن ها تصمیم نگیریم، وضعیت بهتر می‌شود.

واقعاً الان، پس از این جنگ ۱۲ روزه، راه دیگری پیش روی ما نیست. محدودیت‌های بخش دولتی، بروکراسی، ناکارآمدی و چسبندگی‌‌های اداری سبب شده اگر بخواهیم کشور و انقلاب بقا داشته باشد، باید بخش خصوصی را وارد میدان کنیم. حتی کسانی که اصل نظام را مهم می‌دانند، باید بپذیرند که برای حفظ انقلاب هم باید بستری فراهم کرد که بخش خصوصی محوریت پیدا کند.

من نشانه‌های ورود جدی بخش خصوصی را مشاهده می‌کنم و مطمئنم آثار مثبت آن در اقتصاد کشور و شرکت‌های بزرگ و بورسی به تدریج نمایان خواهد شد.

در بحث تحریم‌ها ، احتمال فعال شدن مکانیسم ماشه و شرایط بین‌المللی جدید، نگرانی‌هایی مطرح شده است ؛ ارزیابی شما چیست؟

تحریم‌ها قطعاً اثر منفی دارند اما این آثار قابل مدیریت هستند و آن‌گونه نیست که تصور شود شرایط غیرقابل کنترل است. شدت تحریم‌های فعلی (خصوصاً تحریم‌های ثانویه آمریکا و اگر سازمان ملل ورود کند ذیل فصل هفتم) قابل مقایسه با تحریم‌های گذشته است اما باید بدانیم:

الان آمریکایی‌ها نه فقط تحریم ثانویه قبلی، بلکه ورژن جدیدی ایجاد کرده‌اند. مثلاً مذاکرات را با ایران شروع کردند و همزمان چند صد شخص حقیقی و حقوقی و حتی نفتکش را به لیست تحریم اضافه کردند! یعنی از یک طرف مذاکره می‌کنند، از طرف دیگر شدت تحریم را بالا می‌برند تا فشار وارد کنند.

تحریم‌های جدید به‌گونه‌ای تعریف شده که حتی اگر بعداً متوجه شوند کسی با ایران همکاری داشته، تمام عملیات او از ابتدا تحریم می‌شود و این تبدیل به منبع درآمد قابل توجهی برای خزانه‌داری آمریکا شده است.

بر خلاف تحریم‌های شورای امنیت که دامنه‌شان مشخص بود (مثلاً در حوزه هسته‌ای یا موشکی)، در تحریم‌های اخیر، دامنه و شدت و نحوه اجرا بسیار گسترده‌تر شده است. البته همانطور که گفتم، باید تمام تلاش را بکنیم که این تحریم‌ها اعمال نشوند، اما اگر اعمال شد هم باید آمادگی داشته باشیم تا هزینه‌ها را به حداقل برسانیم.

از نظر حقوقی هم باید بدانید که بر اساس ماده ۴۱ منشور سازمان ملل، بحث استفاده از قدرت نظامی در این معاهدات پیش‌بینی نشده و این موارد فقط در خصوص ابزارهای غیرنظامی است، پس نگرانی درباره حمله نظامی در قالب این تحریم‌ها چندان موضوعیت ندارد.

روابط اروپا و آمریکا و سرنوشت برجام چه تاثیری بر اقتصاد ایران دارد؟

اروپایی‌ها اکنون بیش از هر چیز به دنبال همراهی و خوش‌خدمتی برای آمریکا هستند تا از طریق پرونده برجام بتوانند انزوای خود را نزد آمریکا کاهش دهند. حتی در مذاکرات اخیر، تیم آمریکایی هم مذاکرات را پیش برد هم همزمان خبر تحریم‌ها منتشر شد و اروپایی‌ها عملاً نقشی در تعیین معادلات منافع ایران ندارند.

در نهایت، برجام یک قرارداد چندجانبه است و اگر یکی از طرفین (یعنی آمریکا) به تعهدات خود عمل نکند یا خارج شود، ماهیت برخی از مفاد آن مورد تردید قرار می‌گیرد.بنابراین باید دید اروپایی‌ها تا چه حد در برابر فشار آمریکا مقاومت می‌کنند، زیرا تجربه‌ها نشان داده آن ها عمدتاً محافظه‌کار هستند و به دنبال ریسک جدی نمی‌روند.

با توجه به تحولات اخیر و افزایش فشارهای بین‌المللی، آینده را چگونه پیش‌بینی می‌کنید؟ چه راهکاری برای عبور از این مرحله پیشنهاد می‌کنید؟

پیش‌بینی من این است که آن ها (طرف غربی و آمریکایی) دوباره تلاش می‌کنند از طریق سازمان ملل و با فشار‌های مختلف، کشور را در تنگنا قرار دهند. این بازی‌های اروپا و آمریکا تکراری است. البته به نظرم احتمال عملیاتی‌شدن این تهدیدات زیاد نیست، اما حتی اگر بخواهد فشار واقعی اعمال شود، اگر جمهوری اسلامی ایران مثل قبل با روش منطقی و کارشناسی عمل کند، کاملاً قابل مدیریت خواهد بود و می‌توانیم آثار منفی آن را به حداقل برسانیم.

بعید می‌دانم برنامه خاصی برای ورود به یک درگیری تمام‌عیار داشته باشند. واقعاً رفتار آن ها غیرقابل پیش‌بینی است، اما باید اذعان کرد که قدرت جمهوری اسلامی ایران امروز به اندازه‌ای هست که آثار پاسخ‌های خود را در سطح منطقه نشان داده است. حتی با وجود سانسور شدید رسانه‌ای علیه جمهوری اسلامی، تأثیر بازدارندگی ایران کاملاً مشخص است؛ بارها گفته بودند دستاوردهای ایران نمایشی یا اغراق‌آمیز است، اما واقعیت‌ها با رفتار و اقتدار فرماندهان و دانشمندان ما ثابت شد.

جمهوری اسلامی ایران در آستانه یک تحول بزرگ بود که می‌توانست خطر فروپاشی در پی داشته باشد اما لطف خدا و حضور هوشمندانه مردم همه معادلات را تغییر داد. مردم حتی با وجود اختلافات خانوادگی، از کشور و نظام دفاع کردند و دشمن متوجه شد که از این طریق نمی‌تواند به ایران آسیب بزند.

البته ممکن است در برخی نقاط شاهد نقض آتش‌بس یا تنش‌های پراکنده باشیم، اما بعید است شاهد یک جنگ گسترده مانند گذشته باشیم. از طرف دیگر، جمهوری اسلامی ایران هم باید نقاط ضعف احتمالی ایجادشده در حوزه اطلاعاتی و امنیتی را سریع‌تر پوشش دهد. خوشبختانه تجربه‌ کشور در مدیریت این شرایط زیاد است و دستگاه‌های مربوطه هم با همه توان در حال جبران هستند.

ایران نشان داده که قدرت بازدارندگی واقعی دارد و هیچ‌کدام از کشورهای منطقه جرات ورود به تقابل مستقیم ندارند. جمهوری اسلامی امروز برای مسلمان‌ها و آزادی‌خواهان منطقه دستاورد مهمی به دست آورده؛ به امید خدا این مسیر ادامه خواهد یافت.

در نهایت، به نظر من برای دور نگه داشتن کشور از جنگ، هیچ راهی مؤثرتر از تقویت بنیان‌های اقتصادی نیست. اگر اصلاحات اقتصادی به‌درستی انجام شود و دولت و بخش خصوصی با هم به سمت کوچک شدن اندازه دولت و افزایش کارآمدی اقتصادی حرکت کنند، احتمال وقوع بحران و جنگ کم‌تر می‌شود. یکی از پاسخ‌های مهم برای دور شدن کشور از جنگ این است که کل اقتصاد کشور را تقویت کنیم و به بخش خصوصی میدان عمل بیشتری بدهیم.

منبع خبر: سازمان خبری - تحلیلی بورس 24

این مطلب را با دیگران به اشتراک بگذارید :

نظرات :

شما می توانید اولین نفری باشید که برای این مطلب نظر می دهید.

شما هم نظر دهید

برای ارائه نظر خود وارد حساب کاربری خود شوید



پاسخ به سوالات بورسی شما
Bourse24 Ads 250
تبلیغ بورس24
Bourse24 Ads 265
تبلیغ بورس24
Bourse24 Ads 271
تبلیغ بورس24
Bourse24 Ads 143
تبلیغ بورس24
Bourse24 Ads 208
تبلیغ بورس24
Bourse24 Ads 25
تبلیغ بورس24
Bourse24 Ads 27
تبلیغ بورس24